گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 86
زندگی سرخ، انتظار سبز








جریان درگیري امام زمان (عج) با جبهه باطل همان جریان عاشورا است و در واقع ادامۀ همان جریان است. یکی از مشکل ترین
امتحانهاي شیعه همین است که گاهی خیلیها ممکن است در عصر غیبت حضرت، همراهی ولی خدا را داشته باشند اما در عصر
غلبه نداشته باشند. آن چیزي که شیعه را براي همراهی امام عصر(عج) آماده میکند، همین است. حضرت(ع) بعد از اتمام حجتها،
گفتوگو و اتمام حجت، نفوس آماده را هدایت میکند، اما بر نفوسی که میخواهند پاي باطل میخواهند بایستند و با اتمام حجت
کنار نمیآیند سخت میگیرند. رابطه فرهنگ انتظار و فرهنگ عاشورا در بین نقطه قوّتهایی که در فرهنگ تشیّع است دو نقطه
قوت بسیار برجسته وجود دارد که سرمایۀ اصلی تشیع براي حرکت به سمت عصر ظهور و زمینهسازي آن است: اوّل، فرهنگ توجه
به وجود قدس امام عصر(ع) و انتظار دولت کریمۀ حضرت؛ دوم، فرهنگ شهادت و فرهنگ عاشورا و توجه به وجود مقدس
حضرت سید الشهداء(ع). ابلیس از سرآغاز خلقت متوجه این دو نقطۀ قوت در تشیع بوده است؛ چون او دقیقاً آن نقطههاي اصلی را
هدف میگیرد، ولی این شرح صدري که اکنون در دنیاي کفر پیدا شده در گذشته نبوده است و لذا الآن دستگاه ابلیس تمام توان
خود را براي جنگ با این دو نقطۀ قوت و تضعیف کردن آنها در دنیاي تشیع جمع کرده است. تعبیري که دستگاه ابلیس داشتند این
است که شیعه دو سر سبز و سرخ دارد و ما باید این دو سر را بزنیم. شیعه به واسطۀ امیدواري که بر اساس اعتقاد به حضرت ولی
عصر (عج) و انتظار دولت کریمۀ حضرت دارد، و به واسطۀ آن شهامت و شهادت و از خود گذشتگیاي که به وسیلۀ روح عاشورا
در او پیدا شده است، واجد این نقطه قوت اساسی است که به تنها رقیب دنیاي غرب و تنها رقیب دستگاه ابلیس تبدیل شده است و
باید این نقطه را هدف قرار داد. متقابلاً ما هم موظف هستیم که از این دو نقطه پاسداري کنیم و سعی کنیم که فرهنگ انتظار و
فرهنگ شهادت را ابتدا در جامعۀ تشیع و بعد هم در کلّ دنیاي اسلام و در بستر جامعۀ جهانی نشر بدهیم. در فرهنگ اسلام جهاد
صفحه 23 از 59
در راه خداي متعال یکی از راههاي تهذیب فرد و جامعه است. یعنی یکی از تقدیرهاي خداي متعال و سنن الهی که یک سنت است
که اهداف متعددي را دنبال میکند همین سنت جهاد در راه خدا و درگیري بین حق و باطل است که اهداف متعددي را تأمین
میکند. یکی از این هدفها پرورش نفوس و تهذیب نفوس است که در جاي جاي قرآن خداوند این مطلب را بیان فرموده است:
در سورة مبارکه آل عمران بعد از اینکه صحنههاي جنگ احد را بیان میکند که به حسب ظاهر مسلمانها در این جنگ شکست
و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحّص ما فی قلوبکم؛ 1 این بدان جهت بود که خداي متعال آنچه در » : خوردند، خداوند میفرماید
اینکه او سختیها و تلخیهایی را براي امت اسلام پیش میآورد، به خاطر همین .« قلب شماست مورد ابتلا قرار دهد و خالصتان کند
اگر خداي متعال میخواست خودش غلبه به آنها » : هدف است که ایشان را در راه خدا خالص کند. در جاي دیگري نیز میفرماید
پیدا میکرد، ولی سنّت الهی این است که شما را با آنها درگیر کند و این درگیري براي این است که مورد ابتلا قرار بگیرید و این
ابتلا هم هدفش روشن است. خداي متعال مرگ و زندگی را آفرید، شما را از بستر عالم دنیا که عالم مرگ و زندگی است عبور
داد و مستقیم وارد بهشت نکرد و این براي آن است که شما در این دنیا مورد ابتلا قرار بگیرید و در این ابتلا آنهایی که داراي
احسن عمل هستند صفشان جدا شود. چنانکه امام صادق(ع) در باب اخلاص فرمودند: خداي متعال نفرموده: لیبلوکم أیّکم أکثر
معنا کردند یعنی کسی که عملش صائبتر « اَصْوَبُ عملًا » را « أحسن عملًا » عملًا، (بیشترین عمل) بلکه احسن عملًا (بهترین عمل). و
است، بیشتر به هدف میرسد. و فرمودند: احسن عمل آن عملی است که ناشی از خشیت خدا باشد و نیّت صادقۀ توأم با خشیت
داشته باشد. قلبی که خاشع نیست اهل احسن عمل و عمل صالح نیست. باید اول خشیت خدا در قلب پیدا شود، عمل با نیت صادقه
بیاید و در عین اینکه انسان بهترین عمل را به جا بیاورد خشیت هم داشته باشد. کسی که احسن عمل را به جا میآورد نگران است
اینکه عمل را نگه دارید و مراقبه کنید تا عمل خالص بماند از اصل عمل » : که آیا این عمل قبول میشود یا خیر؟ حضرت فرمودند
باید نیت خد را خالص کنید و اخلاص در نیت به اخلاص در شاکله است باید خودتان را خالص » : و بعد فرمودند .« سختتر است
کنید تا نیتتان خالص، تا عملتان صائب شود. خداي متعال شما را براي این آفریده است، اساس اینکه خداوند انسان را خلق کرده و
از دار دنیا عبور داده است براي این است که در این دار دنیا ابتلا بیابد و در این ابتلا خالص شود و سعی کند از غیر پاك شود. این
میدان درگیري قبل از اینکه بخواهد یک جهاد اصغر باشد یک جهاد اکبر است که انسان باید در آن جهاد اکبر بر نفس و
خواستههایش غلبه پیدا کند تا بتواند وارد میدان جهاد و شهادت شود. انسانی میتواند پا به میدان جهاد و شهادت بگذارد و از این
میدان فرار نکند که از دنیا بزرگتر شده باشد و بیش از دنیا را طلب کند. این انسانی که از دنیا بزرگتر شده، در روحش از دنیا
سرریز کرده، مشتاق شهادت در راه خداست. یکی از جلوههاي جهاد در راه خدا این است که این جهاد دري است که خداي متعال
به روي اولیاي خاصّ خودش به سوي جنت باز میکند. درجات جنت تابع درجات شهادت انسان است. کسی که خالص در راه
خداست جنتش با آنکه به درجات خلوص نرسیده فرق میکند. در کربلا حبّ حضرت است که باعث میشود یاران فدارکارانه
وارد میدان شوند و همه چیز خودشان را در راه خدا بدهند. پس یک چهرة جهاد، عبارت است از: فداکاري در راه خدا، اشتیاق به
لقاي خدا و اشتیاق به درجات بهشت که یک انسان مؤمن و موحد مشتاقانه از طریق شهادت به خداي متعال میرسد. چهرة دیگر
جهاد فی سبیل الله این است که خداي متعال با همین مجاهده است که جریان معنویت را در جهان رشد میدهد و جریان باطل را
اینطور نیست که ما آسمان و زمین را بیجهت از سر لهو و لعب آفریده » : محو میکند. خداي متعال در سورة مبارکۀ انبیا میفرماید
باشیم و هدف حکیمانه اي در آن نباشد. هدف خلقت یک هدف حکیمانه است و خلقت به سمت آن هدف حکیمانه حرکت
3 پس چگونه دستگاه ابلیس با این خلقت و غرض حکیمانه جمع میشود؟ خداوند میفرماید، دستگاه ابلیس یک دستگاه .« میکند
در میدان جهاد در راه خدا، هم حق رشد میکند، هم .« ما حق را بر سر باطل میکوبیم و حق است که میماند » : ماندگار نیست
قلوب خالص میشوند، هم انسانها آماده میشوند تا مرز لقاي خدا پیش روند. نتیجۀ برخورد حق با باطل نابودي باطل است. به هر
صفحه 24 از 59
میزان میدان درگیري سخت میشود صفوف جدا میشوند. سخت ترین درگیريها بیشترین ریزش را دارد و عدهاي که میمانند
عدة قلیلی هستند این کار خداي متعال است تا خالصها از نا خالصها جدا شوند. این مقام تسلیم محض که عده اي به جایی برسند
که حالت تسلیم پیدا بکنند و بعد بتوانند سالک با ولیّ خدا شوند در میدان جنگ و شهادت حاصل میشود. چنین افرادي در دلشان
کوچکترین شک و تردیدي نسبت به ولیّ خدا ندارند چون میدانند حضرت براي خدا کار میکنند نه به نفع خودشان. وقتی در
این میدان فردي مثل مالک اشتر از میدان سربلند بیرون میآید، تازه کار حضرت با مالک اشتر شروع میشود. اینگونه نیست که
مالک رسیده، مالک تسلیم و در نتیجه مؤمن شده است. جهاد در راه خدا یک سکّۀ دو رو است: یک، تولی به خداي متعال و
تسلیم بودن در برابر او و ولیّ او است. مؤمنان حاضرند تا آخرین قدم و تا آخرین نفر پاي رکاب ولیّ خدا بایستند و وفاي به او
کنند. این وفاء مبدأ قرب درجه براي آنها میشود و بالاترین درجۀ وفا این است که چیزي هم طلب نمیکنند. یعنی این گونه نیست
که آنها براي بهشت پا به میدان بگذارند. این مرتبۀ پائین شهادت است. آنهایی که درجات بالاتر دارند, جز خود خدا و ولیّ خدا و
جز رضایت او، هیچ مقصدي ندارند. این امر، شدنی است که انسان به جایی برسد که جز رضاي خدا و ولی خدا را نخواهد و در
سخت ترین امتحانها فقط رضاي ولیّ خدا را بخواهد. یعنی این طور نیست که تا آخر کار انسان سیر حب نفس باشد و تا آخرین
مرحله انسان خودش را دوست داشته باشد و خودش را بخواهد. این براي قدمهاي اول است اما در قدمهاي بعد براي کسی که
حرکت میکند فطرت شکوفا میشود، حب الله غالب بر وجود انسان میشود. انسان خدا را دوست دارد و خودش را هم به خاطر
محبّت به خدا دوست دارد. از همین رو، کسانی را که از او در نزد خدا محبوبترند واقعاً از خودش بیشتر دوست میدارد. میدان
جهاد در راه خدا انسان را به جایی میرساند که جز به ولیّ خدا و خداي خود، به چیزي نمیاندیشد. میدان جهاد انسانها را سالک
میکند، قلبها را آماده میکند و جریان باطل را نابود میکند. در درگیريهایی که اتفاق میافتد، اثر این درگیري و اثر این بلاء
در هر دو جهت؛ هم در تهذیب نفوس، هم در دفع باطل متفاوت است. یعنی اینگونه نیست که اثر شهادت یکسان و یکنواخت
باشد. ظرفیت اثر این شهادت در راه خدا به اندازة عظمت خود آن عمل در دستگاه خداي متعال است و عظمت عمل را در دستگاه
خداي متعال با ترازوهاي ظاهري نمیشود اندازه گرفت. یک انسان محجوب ممکن است وقتی صحنۀ عاشورا را میبیند به نظرش
بیاید که جنگی است کوچک که در طول یک روز به پایان رسیده و ممکن است به نظرش بیاید که بزرگتر از این جنگ در عالم
خیلی زیاد بوده است. ولی حقیقت چیز دیگري است. بعد حقیقی عمل و جنبۀ باطنی آن چیز دیگري است و آثار عمل به اندازة آن
حقیقت باطنی و عظمت باطنی آن است. همۀ عبادتهایی که اعضا و جوارح مؤمن دارند شعاع عبادت روح ولیّ خداست. همۀ
عباداتی که انبیا و اولیا از مؤمنین انجام میدهند، جلوة عبادت امیر المؤمنین(ع) است. ظرفیت اخلاص نبی اکرم (ص) به اندازه
ظرفیت وجودي خود حضرت است. به عبادت پیامبر و ائمه(ع) است که همه عالم عبادت میکنند شعاع عبادت آنهاست که در
عبادت مؤمنین ظهور پیدا میکند و به شفاعت عبادت آنها عبادت در عالم واقع میشود. اگر عبادت آنها نباشد هیچ عبادتی در عالم
واقع نمیشود. پس ظرفیت آن و اثر گذاري آن متناسب با عظمت آن است و عظمت حادثۀ عاشورا به اندازة عظمت خود سید
الشهداء است. به همین دلیل آثار و برکات عاشورا هم در احیاي معنویت در ایجاد محبت نسبت به خداي متعال، در تصفیه جبهۀ
حق، در درگیري جبهه باطل و نابودي آن به اندازة عظمت عاشورا است. عاشورا نقطۀ کانونی شهادت است و سیدالشهدا حقیقتاً
سید الشهدا است. هیچ شهادتی با شهادت سید الشهدا قابل مقایسه نیست؛ از هیچ نظر. هیچ کجا به این اندازه، با این لطافت و
اخلاص شهادتی اتفاق نیفتاده است شهادت سیدالشهدا داراي روح وفاي بالله، رضا به قضاي الله و ایمان به خداي متعال است. تمام
دستگاه ابلیس نتوانسته کوچکترین نقطۀ ضعفی از سید الشهدا در این میدان بگیرد. یک ترك اولی از سید الشهدا(ع) سرنزده
است، با اینکه ابلیس تمام توان خودش را جمع کرده بود که یک ترك اولی از سید الشهدا بگیرد این جنبۀ باطنی عاشورا است. لذا
آن روح حیاتی که به وسیله عاشورا در همۀ عالم دمیده میشود قابل مقایسه با بقیۀ شهادتها نیست. کانون جوشش حیات و
صفحه 25 از 59
رضاً » : معنویت است. حضرت همه چیز و همۀ هستی خود را در راه خدا داده است. و در نهایت در گودي قتلگاه میفرمایند
و چنین عبادتی محال است. اگر این بار عظیم را روي دوش همۀ .« بقضائک، تسلیماً لأمرك، لا معبود سواك یا غیاث المستغیثین
خلقت غیر از چهارده معصوم(ع) میگذاشتند کمر خم میکردند، زیرا ظرفیت این عبادت نیست. این حادثه اي که ملکوت عالم را
به هم ریخته، صاحب این بلاء از همه آرامتر است، و اهل بیت ایشان و اصحابشان هم به طبع جان آرام مولایشان آرام هستند، هیچ
زبان اعتراضی و گلایه اي در هیچ جا دیده نمیشود. این کار حضرت است. حضرت آنها را تربیت و آماده کردند و این گونه است
جریان درگیري امام زمان (عج) با جبهه باطل همان جریان عاشورا است و .« ما رأیت إلّا جمیلًا » : که حضرت زینب (س) میفرمایند
در واقع ادامۀ همان جریان است. یکی از مشکل ترین امتحانهاي شیعه همین است که گاهی خیلیها ممکن است در عصر غیبت
حضرت، همراهی ولی خدا را داشته باشند اما در عصر غلبه نداشته باشند. یعنی حاضر باشند در عصر ولیّ خدا کشته بشوند اما
حاضر نباشند که بکشند. آن چیزي که شیعه را براي همراهی امام عصر(عج) آماده میکند، همین است. حضرت(ع) بعد از اتمام
حجتها، گفتوگو و اتمام حجت، نفوس آماده را هدایت میکند، اما بر نفوسی که میخواهند پاي باطل میخواهند بایستند و با
اتمام حجت کنار نمیآیند سخت میگیرند. مگر حجت بر فرعون تمام نشد؟ مگر امیرالمؤمنین(ع) با خوارج اتمام حجت نکردند؟
اگر دستگاه باطل با اتمام حجت کنار نیامد دیگر حضرت رحم نمیکنند و انتقام میگیرند و مهمترین انتقام، انتقام خون سیدالشهدا
است. ظرفیت مصیبت و خون سید الشهداء ظرفیتی است که همۀ نفوس مستعد را براي تولّی وتبرّي آماده میکند. ادامه دارد. سید
.3 . 2. سورة کهف ( 18 )، آیۀ 7 . محمد مهدي میرباقري ماهنامه موعود شماره 95 پینوشتها: 1. سورة آل عمران ( 3)، آیۀ 154
. سورة انبیا ( 21 )، آیۀ 16
درآمدي بر تربیت نسل منتظر-قسمت سوم
اشاره: در نوشتار پیشین، به بیان اصول تربیت با هدف ایجاد نسل منتظر پرداختیم. دو اصل نخست عبارت بود از: 1. اصل سلامت
نفس مربی، 2. اصل تفاوتهاي فردي، در این قسمت دربارة سومین اصل تربیتی با شما گرامیان گفتوگو میکنیم. 3. صبر و سعۀ
صدر سومین اصل از اصول تربیت، اصل صبر و سعۀ صدر است. مربی باید در تربیت، صبر و حوصله داشته باشد وگرنه به هدف
تربیت نمیرسد. با بیصبري و کم صبري نمیتوان امر تربیتی انجام داد. کار تربیت همانند کار باغبان و زارع است. همان گونه که
باغبان باید صبر و حوصله داشته باشد، مربی هم باید صبر و حوصله داشته باشد، چون تربیت در ظرف زمان مشخصی به نتیجه
میرسد. شما اگر عجله کنید نه تنها به نتیجه نمیرسید بلکه محصول باغ شما که فرزندان هستند، از بین خواهند رفت. صبر و سعۀ
صدر یکی از ارزشهاي اخلاقی یک مسلمان است. یک مربی مسلمان باید آراسته به صبر و سعۀ صدر باشد. لذا حضرت موسی ع)
ربّ اشرح لی صدري 1؛ پروردگارا » : وقتی میخواهد رسالت بزرگ خود را شروع کند از خدا سعۀ صدر درخواست مینماید
خداوند در قرآن بیشتر ارزشهاي معنوي را در کنار .« ابزار ریاست سعۀ صدر است » : علی(ع) نیز میفرمایند .« سینهام را گشاده کن
صبّارٌ » : 2. شکر 2« الّا الذّین صبروا و عملوا الصالحات » : صبر ذکر کرده است که به چند نمونۀ آن اشاره میکنیم: 1. عمل صالح
و تواصوا بالحقّ و » : 5. حق 5« استعینوا بالصّبر و الصّلوة » : 4. نماز و روزه 4« و الذین صبروا و علی ربّهم یتوکّلون » : 3. توکل 3« شکورٌ
6 گاهی والدین یا مربی به خاطر کم صبري و کم حوصلگی نسبت به فرزند یا دانشآموز به نوعی برخورد میکنند « تواصوا بالصّبر
که روان کودك را خدشه دار مینمایند. گاهی یک کلمه حرف زشت و پیام منفی باعث تحقیر شخصیت فرزند میشود. یکی از
راههاي برقراري ارتباط سالم با فرزندان داشتن حوصله و صبر است، چون عدم سعۀصدر باعث میگردد آستانۀ تحمل فرزند پایین
بیاید و این فرد در آینده نمیتواند پدر و مادر خوبی باشد. مهمترین ویژگی پیامبر اسلام ص) صبر و سعۀ صدر حضرت در مقابل
إنّما یوفّی ال ّ ص ابرون » : مشکلاتی بود که حضرت با آن مواجه بودند. خداوند اجري بیحساب براي صابران در نظر گرفته است
صفحه 26 از 59
فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل و لا تستعجل لهم؛ اي پیامبر صبر » : 7 لذا خداوند به پیامبر اسلام امر میکند « أجرهم بغیر حسابٍ
انواع صبر صبر در مقابل خواهشهاي نفسانی، .« کن همچنان که پیامبران اولوالعزم صبر کردند و براي عذاب آنها (مردم) عجله نکن
صبر در مقابل مسایل و مشکلات، صبر در تنگدستی، صبر در تحصیل، صبر در بد اخلاقی همسر، صبر در برخورد با ارباب رجوع،
صبر بر حرمت مردم، صبر در مقابل داراییها، صبر در داشتن حسن و زیبایی، صبر در مقابل حرام و صبر در تربیت فرزندان. در این
و اصبر و ما صبرك إلّا بالله؛ » : بحث، صبر در تربیت فرزندان را مورد بحث قرار میدهیم. خداوند در سورة نحل آیۀ 127 میفرماید
بارها در اخبار حوادث آمده که والدینی که کم حوصله .« اي پیامبر من صبر کن به خاطر رضایت خدا در برابر تربیت مردم صبر کن
و کم صبر بودهاند، تحمل رفتارهاي فرزندان خود را نداشته، فرزندان را مورد ضرب و شتم قرار داده و در بعضی موارد باعث قتل
فرزند خود شدهاند. همۀ اینها ناشی از پایین بودن آستانۀ تحمل والدین است. لذا این سؤال مطرح است که والدین در چه مواردي
باید صبر و سعۀ صدر بیشتري داشته باشند که به چند نمونه آن اشاره میکنیم. 1. فاصلۀ سنی بین والدین و فرزندان؛ 2. داشتن
فرزندان بیش فعال؛ 3. دعواي خواهر و برادر؛ 4. یادگیري درس فرزندان؛ 5. داشتن فرزندان معلول جسمی و ذهنی؛ 6. فرزندانی که
به نوعی دچار اختلال رفتاري و روانی شدهاند. قبل از پرداختن به شش مورد از مواردي که والدین باید آستانه تحمل خود را بالا
ببرند و صبور باشند. اجازه میخواهم در مورد کودك آزاري توضیح مختصري بدهم. کودك آزاري کودك آزاري به رفتارهایی
اطلاق میشود که باعث آسیب به جسم و روان کودك گردد. صورتهاي کودك آزاري عبارتند از: 1. کودك آزاري جسمی:
کتک زدن، سوزاندن، مجروح کردن، شکستن و ...؛ 2. کودك آزاري روانی: شامل رفتارهایی که به سلامت روانی کودك آسیب
میرساند، مانند توهین کردن، ترساندن، تحقیر کردن و تبعیض و ...؛ 3. کودك آزاري از راه بی توجهی و غفلت از کودك: عدم
توجه به تغذیه، بهداشت، پوشاك، مسکن، آموزش و پرورش و ...؛ 4. کودك آزاري از راه سوء استفاده از کودکان: گاهی این
سوء استفاده از کودکان در استفاده از کارهاي سخت، مواد مخدر، سوء استفاده جنسی به صورتهاي مختلف میباشد. علل
کودك آزاري: دربارة علل این رفتار میتوان موارد زیر را بر شمرد: نا آگاهی والدین، مشکلات اقتصادي خانواده، اعتیاد والدین،
بیماريهاي روانی والدین، مشکلات خانوادگی، مشکلات کودکان، مشکلات مدرسهاي و... . 1. فاصلۀ سنی والدین با فرزندان
یکی از مشکلاتی که در راه تربیت وجود دارد، فاصلۀ عمیقی است که میان مربی و کودك وجود دارد. این فاصله نه تنها از جهت
تفاوت در مقدار سن، قد و قدرت بدنی آنها نیست بلکه مهم تر از اینها فاصلۀ عمیق روانی و نفسانی موجود بین آنهاست که باعث
لذا .« هر کس کودك دارد باید برایش کودکی کند » : میگردد زبان یکدیگر را درك نکنند. در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده که
مربی باید در این مورد صبور باشد. 2. داشتن فرزندان بیش فعال یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی، اختلال کمبود توجه
بیش فعالی است که اغلب موارد تا دوران بزرگسالی ادامه مییابد. نشانههاي بیش فعالی و کمبود توجه: 1. عدم توانایی در تمرکز
و توجه کافی، 2. بیتوجهی به سخنان سایرین، 3. عدم تمایل به فعالیت ذهنی، 4. گم کردن مداوم وسایل خود، 5. فراموشی در
. انجام فعالیتهاي روزانه، 6. حواس پرتی، 7. داشتن رفتارهاي تکانشی، 8. ناتمام گذاشتن کارها، 9. ناتوانی در آرام نشستن، 10
شتاب در پاسخ به سؤالات، 11 . اختلال در خواب و غذا، 12 . عدم رعایت نوبت، 13 . حساسیت نسبت به مسائل محیطی، 14 . خراب
. کردن وسایل و اسباب بازيها، 15 . زیاد حرف زدن، 16 . دخالت در همۀ امور، 17 . نافرمانی، مخالفت و سرپیچی از فرمانها، 18
در بازي کردن زیاد شلوغ میکند، 19 . زیاد سؤال کردن، 20 . تند صحبت کردن و قطع کردن حرف دیگران، 21 . ناتوانی در
یادگیري درس تا 25 درصد، لازم به ذکر است که: الف) میزان شیوع این اختلال در پسرها بیشتر از دخترها است. ب) گروهی
داراي رفتارهاي پرخاشگرانه و تکانشیاند. ج) گروهی اختلال کمبود توجه دارند. چه عواملی باعث بروز این بیماري میگردد؟
دیدگاهها و نظرات کارشناسان در این باره متنوع است: 1. عوامل ژنتیکی و محیطی را مؤثر میدانند و معتقدند که این امر بیشتر
ارثی است، 2. گروهی از محققان ضایعۀ عصبی را عامل میدانند، 3. به نظر گروهی از محققان، مغز این کودکان 5 تا 10 درصد
صفحه 27 از 59
کوچکتر از مغز کودکان سالم است، 4. گروهی دیگر سیگار کشیدن مادر را عامل میدانند، 5. پارهاي تماشاي زود هنگام
25 و در نهایت بنا بر برخی آمارها درصد کودکان مبتلا به بیش فعالی، کودکانی هستند که اختلال اضطرابی دارند. . تلویزیون را، 6
خلاصه اینکه براي درمان باید به روان پزشک و مشاور مراجعه نمایند و والدینی که اینگونه فرزندان را دارند باید صبور باشند و
بتوانند این فرزندان را تحمل کنند. 3. مشاجره و دعواي خواهران و برادران یکی دیگر از مواقعی که والدین باید سعۀ صدر داشته
» : من پنج صفت بچهها را دوست دارم » : باشند موقع درگیري و دعواي خواهر و برادر در خانواده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود
دعواي بچهها، گریه کردن بچهها، بازي کردن با خاك، هر چیزي را میسازند زود خراب میکنند، هر قدر پول به او بدهید خرج
.« دعواي بچهها را دوست دارم، وقتی با هم دعوا میکنند بلافاصله با هم حرف میزنند و صلح میکنند » : پیامبر(ص) فرمود .« میکند
لذا روانشناسان به سه دلیل دعواي بچهها را در خانه تأیید میکنند. الف) قدرت دفاع از حق را مییابند؛ ب) قدرت دفاع از خود را
یاد میگیرند؛ ج) قدرت حل مسئله پیدا مینمایند. علل دعواي بچهها 1. رفتار متفاوت والدین با فرزندان، 2. بی عدالتی یا تبعیض
والدین نسبت به جنسیت فرزندان، 3. الگوي مشاجرة والدین، 4. براي جلب توجه دست به رفتارهاي ایذایی نسبت به خواهر و برادر
خود میزند، نتیجه اینکه در چنین مواردي که فرزندان شما با هم دعوا میکنند، والدین باید صبور باشند، بهجاي پیدا کردن مقصر
دنبال راه حلّ مشکل آنان باشند. 4. یادگیري درس فرزندان یکی از مواردي که والدین باید صبر و حوصله زیاد داشته باشند در
بحث آموزش و یادگیري دروس مدرسه است. انجام تکالیف و وقت گذاشتن براي بچهها، محیط خانواده را آماده کردن و
زمینههاي مطالعه آنان را فراهم کردن نیازمند صبر و سعۀ صدر است. والدینی که در این خصوص صبر و تحمل ندارند دائم با فرزند
در مشاجره و نزاع هستند، چه بسا بهجاي کمک به فرزند خود در مسیر یادگیري او مینگذاري مینمایند. تشویق کردن، ایجاد
انگیزه و رغبت، همراهی و همدلی در انجام تکالیف مدرسه اي بدون اینکه بچهها وابسته والدین بشوند نیازمند حوصلۀ زیاد است.
لذا گاهی دیکته گفتن، طرح مسئله، سؤال پرسیدن و یا امتحان گرفتن از بچهها از حوصله و صبر اولیا خارج است و بچهها دچار
اختلال در یادگیري و ضعف درسی میشوند. 5. داشتن فرزندان معلول جسمی یا ذهنی والدینی که اینگونه فرزندان را در خانواده
دارند بایستی بسیار صبور باشند، چون یک فرد معلول جسمی یا ذهنی انرژي زیادي را از اطرافیان خود میگیرد. هزینههاي درمانی،
ناامیدي و یأس در عدم بهبود، نگاههاي ترحم اطرافیان و یا تمسخر دشمنان، همه و همه والدین را کم صبر و کم حوصله میکند.
. گاهی یک فرد معلول ده برابر یک فرد سالم از والدین انرژي میگیرد، لذا والدین این فرزندان باید بسیار صبور و شکیبا باشند. 6
فرزندانی که به نوعی دچار اختلال رفتاري و روانی شده اند اختلالات رفتاري و روانی، گاه ناشی از دوران حاملگی یا بعد از تولد
در دوران شیرخوارگی و رشد فرزندان است. مجموعۀ این اختلالات عبارتند از: بیش فعالی، بلوغ زود رس، ناخن جویدن، لکنت
زبان، انگشت مکیدن، اضطراب، دندان قروچه، شب ادراري، عصبانیت، لجبازي، حسادت، دزدي، دروغ، زود رنجی، کمرویی،
وسواس، احساس حقارت، فرار از مدرسه، اختلال یادگیري، افسردگی، تکبر، بخل و ... . در صورت بروز هر کدام از این نوع
اختلالات ابتدا باید والدین صبور باشند. با عصبانیت و اعمال زور و اجبار نمیتوان این اختلالات را درمان کرد. درمان این امور
نیازمند سعۀ صدر است. مراجعه به مشاوره و از همه مهمتر به کارگیري روشهاي درمانی مشاور و عدم استفاده از اعمال فشار براي
درمان این اختلالات مجموعاً نیازمند صبر و حوصله است. صبر و ظفر هر دو دوستان قدیماند بر اثر صبر نوبت ظفر آید ادامه دارد
2. سورة . 1. سورة هود ( 11 )، آیۀ 11 . ماهنامه موعود شماره 95 علی محمد رفیعی محمدي پینوشتها: 1. سورة طه ( 20 )، آیۀ 25
5. سورة عصر ( 103 )، آیۀ 3. بخش هاي پیشین این . 4. سورة بقره ( 2)، آیۀ 45 . 3. سورة نحل ( 16 )، آیۀ 42 . ابراهیم ( 14 )، آیۀ 5
مقاله: درآمدي بر تربیت نسل منتظر - قسمت اول درآمدي بر تربیت نسل منتظر- قسمت دوم
گروش زرتشتیان به بهاییگري
صفحه 28 از 59
از جمله کمکهاي الیگارشی ثروتمند و مقتدر پارسی به فرقۀ بهایی باید به اراضی وسیعی در شهر دهلی اشاره کرد که پارسیان به
بهاییان اهدا کردند و در آن بناي باشکوه معبد لوتوس (نیلوفر آبی) ایجاد شد. این معبد یکی از اماکن مهم و مشهور شهر دهلی
است و هر روزه هزاران تن بازدیدکننده دارد. بررسیاي که دربارة نقش یهودیان در گسترش بهاییگري در ایران ارائه شد، در
مقیاسی محدودتر، دربارة زرتشتیان بهایی شده نیز صادق است. موج گروش زرتشتیان به بهاییگري در حوالی سال 1919 م. رخ
داد و بسیاري از تقریباً 250 نفر زرتشتی بهایی شده، 1 رعایاي ارباب جمشید جمشیدیان، ثروتمند مقتدر زرتشتی، بودند که در
روستاهاي یزد و کرمان (روستاهاي حسینآباد، مریمآباد، قاسمآباد و...) سکونت داشتند. این پدیده را میتوان به شکلهاي مختلف
تحلیل کرد و براي آن پایههاي اجتماعی و فرهنگی فرض نمود. 2 ولی در آن روزها دستاندرکاران و آشنایان با سیاست مسئله را به
گونهاي دیگر میدیدند؛ عموماً نه آن را جدي میگرفتند نه براي آن اصالتی قائل بودند. براي نمونه، اعظام قدسی در خاطرات خود
یک معلم انگلیسی به نام فریبرز که اصلًا زرتشتی بود ولی بهایی شده بود با » : از دوران تدریس در مدرسۀ سنلوئی تهران مینویسد
من از نقطه نظر اینکه علاقهمند به خطّ فارسی بود اظهار دوستی و تقاضا داشت که خط تعلیم بگیرد. من هم حاضر شدم. این بود که
در روزهاي مدرسه ایشان هم چند دقیقه که سر کلاس من نبود به اصطلاح در زنگ تنفس تعلیم میگرفتند...، یکی از روزها وارد
صحبت مذهبی گردید و خواست از در تبلیغ با من وارد مذاکره گردد. به ایشان گفتم: اگر میخواهید که من به شما تعلیم خط
بدهم از این مقوله با من صحبت ننمایید، چون تمام اینها را از مؤسس و غیره میشناسم؛ ولی شما حق دارید، چون زرتشتی بودهاید
و حالا قبول این مشکل نمودهاید؛ شما هم از نقطهنظر سیاسی قبول کردهاید. خندهاي کردند و گفتند: آقاي میرزاحسن، مثل اینکه
3 در بررسی این پدیده با نقش ارباب جمشید جمشیدیان به عنوان حامی اصلی این موج آشنا میشویم. .« شما خوب وارد هستید
ارباب جمشید از صمیمیترین دوستان اردشیر ریپورتر، رئیس شبکۀ اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران پس از مانکجیهاتریا
بود و صمیمیت میان ایندو تا بدان حد بود که برخی از دیدارهاي محرمانه اردشیرجی و رضا خان در خانۀ ارباب جمشید صورت
میگرفت. 4 با توجه به این پیوند، اگر تحولات فوق را به سازمان اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا و اردشیر ریپورتر منتسب کنیم به
بیراهه نرفتهایم. جایگاه ارباب جمشید در این ماجرا تا بدان حد است که عباس افندي مکرراً بهاییان یزد و کرمان را به فرمانبري و
همگی زرتشتی ایرانی هستند که از دهات یزد و کرمان به عنوان » اطاعت از او امر میکند. 5 به نوشتۀ حسن نیکو، بهاییان هندوستان
چايفروشی در بمبئی مجتمع شدهاند و آنان نیز مانند کلیمیها... همان تعصب زرتشتی را قدري کمتر از یهودیان دارند و دو سه نفر
6 از جمله کمکهاي الیگارشی .« مسلمان که در بمبئی هستند در اکثریت آنها مستهلک شده؛ مخصوصاً به آنها راه نمیدهند
ثروتمند و مقتدر پارسی به فرقۀ بهایی باید به اراضی وسیعی در شهر دهلی اشاره کرد که پارسیان به بهاییان اهدا کردند و در آن
بناي باشکوه معبد لوتوس (نیلوفر آبی) ایجاد شد. این معبد یکی از اماکن مهم و مشهور شهر دهلی است و هر روزه هزاران تن
این را هم بدانید که من با مردم هیچ کیش و آئینی دشمنی ندارم... ولی با این گروه » : بازدیدکننده دارد. صبحی مهتدي مینویسد
که به دروغ و از روي ریا خود را بهایی نامیده و من آنها را جهود میخوانم دل خوش ندارم؛ زیرا اینها در سایۀ این نام که مردم
اینها را یهودي ندانند کارهاي زشت بسیار کردهاند که زیانش به همۀ مردم کشور رسیده است. گرانی خانهها و بالا بردن بهاي
زمینها و ساختن داروهاي دغلی و دزدي و گرمی بازار سارهخواري و بردن نشانههاي باستانی به بیرون کشور و تبهکاري و ناپاکی
و روانی بازار زشتکاري و فریب زنان ساده به کارهاي ناهنجاري همه با دست این گروه است که از نام یهودي گریزان و به
چند سال پیش به هر نیرنگی بود یک جهود هبانی » : 7 صبحی نمونهاي از دغلکاريها را چنین شرح میدهد .« بهاییگري سرافرازند
را به نام عزیز نویدي در دادگاه ارتش آوردند. آنگاه براي زمینهاي قلعهمرغی، که در دست هواپیمایی بود، دادمند تراشیدند و
نیرنگها به کار بردند تا بیست میلیون از کیسۀ ارتش بیرون کشیدند و به دست چند تن بهایی دادند که براي شوقی [رهبر فرقۀ
8 بهاییگري و تروریسم آیتی از نظر قساوت و شجاعت بهاییان را مشابه با یزیدیان کردستان میداند و خلق و خوي .« بهایی] بفرستد
صفحه 29 از 59
داراي اخلاقی خشن بوده، سختدل و کینهجو ولی متظاهر به مهر و محبت و نیز در شجاعت ایشان » : ایشان را چنین توصیف میکند
گفتوگو رفته. اغلب بر آنند که از این سجیه پسندیده محرومند به قسمی که تا مقاومت ندیدهاند نهایت پردلی را اظهار میدارند
9 این قساوت را از اوّلین روزهاي پیدایش .« ولی به محض اینکه به مقاومتی برخوردند میدان خالی کرده، عقبنشینی میکنند
بابیگري در میان اعضاي این فرقه میتوان دید. به نوشتۀ فریدون آدمیت، بابیها در جریان شورشهاي خود در دوران ناصري، با
10 این قساوت و « دست و پا میبریدند و به آتش میسوختند » را « اسیران جنگی » مردم و نیروهاي دولتی رفتاري سبعانه داشتند و
سبعیت را در ماجراي قتل شهید ثالث (حاج ملامحمدتقی برغانی، 17 ذیقعدة 1263 ق.)، عمو و پدر همسر قرت العین، نیز به
دستگاه میرغضبی و » بهاء) را از روز نخست مبتنی بر ) « میرزا حسینعلی » روشنی میتوان مشاهده کرد. فریدون آدمیت بساط
میداند. 11 در واقع از نخستین روزهاي فعالیت فرقۀ بهایی مجموعهاي از قتلها آغاز شد که اسرار برخی از آنها تاکنون « آدمکشی
روشن نشده و در برخی موارد نقش بهاییان در آن کاملًا به اثبات رسیده است. این قتلها را به پنج گروه میتوان تقسیم کرد: اوّل،
قتلهاي سیاسی؛ دوم، قتل برخی شخصیتهاي مسلمان که تداوم حیات ایشان براي بهاییت مضر بود؛ سوم، قتل بابیان مخالف
دستگاه میرزاحسینعلی نوري (بهطور عمده ازلیها)؛ چهارم، قتل بهاییانی که از برخی اسرار مطلع بودند یا به دلایلی تداوم حیات
ایشان مصلحت نبود؛ پنجم، قتل بنا به اغراض شخصی سران فرقۀ بهایی. قتل و خشونت یکی از اوّلین قتلهاي سران بهاییت قتل میرزا
بود و بسیاري از اسرار « حروف حیّ » اسدالله دیان است. میرزا اسدالله دیان 12 کاتب بیان و سایر مکتوبات علی محمد باب و از بابیان
پیدایش بابیگري را میدانست. او به دستور میرزا حسینعلی بهاء به قتل رسید. میرزا آقاخان کرمانی (بابی ازلی و داماد میرزایحیی
میرزا حسینعلی چون میرزا اسدالله دیان را مخل خود یافت، میرزا محمد مازندرانی پیشخدمت خود را » : صبح ازل) مینویسد
عباس افندي این رویه را دائماً تعقیب » : 13 این شیوة پدر را عباس افندي نیز ادامه داد. آیتی مینویسد .« فرستاده او را مقتول ساخت
داشت؛ یعنی مخالف علنی خود را در بساط محرم و مجرم شده و اسرار را شناخته و به کشف آن پرداخته بود میکوشید براي افنا و
14 ادوارد براون، استاد دانشگاه کمبریج، به فردي به نام نصیر بغدادي معروف به مشهدي عباس (ساکن بیروت) اشاره .« اعدامش
میکند که آدمکش حرفهاي و مزدور میرزا حسینعلی بها و عباس افندي بود و به دستور ایشان چند نفر را کشت از جمله ملا
رجبعلی قهیر، برادر زن علی محمد باب را که از برخی اسرار پیدایش بابیگري مطلع بود. براون، همچنین به فعالیتهاي تبلیغی سه
بابی ازلی در عکا اشاره میکند و مینویسد بهاییان عکا تصمیم گرفتند ایشان را از میان بردارند. آنان ابتدا خواستند این مأموریت را
به نصیر بغدادي محول کنند ولی بعد منصرف شدند؛ زیرا احضار نصیر از بیروت ممکن بود راز قتل را آشکار کند. لذا، در 12
ذیقعده 1288 ق. هفت نفر از بهاییان به خانۀ افراد فوق در عکا ریختند و سید محمد اصفهانی، آقاجان کجکلاه و میرزا رضاقلی
تفرشی را کشتند. حکومت عکا بها و پسرانش، عباس و محمدعلی افندي و میرزا محمدقلی، برادر بها و تمامی بهاییان عکا، از جمله
قاتلان، را دستگیر کرد. بها و پسران و خویشانش شش روز زندانی بودند، سپس قاتلانش شناخته، در دادگاه به حبسهاي طولانی
7 و 15 سال) محکوم شدند. 15 براون در جاي دیگر (حواشی بر مقاله شخصی سیاح، چاپ اول، 1891 ) به این ماجرا اشاره میکند. )
مقامات دولت عثمانی تصمیم به تبعید دو برادر به دو نقطه مختلف گرفتند و در ربیعالثانی سال 1285 ق. صبح ازل و » : او مینویسد
پیروانش را به فاماگوستا 16 (قلعه ماغوسا در قبرس) و حسینعلی بها و 80 نفر از پیروانش و چهار نفر ازلی را به عکا فرستادند. این
چهار نفر ازلی عبارت بودند از: حاجی سید محمد اصفهانی، آقاجان بیگ کجکلاه، میرزا رضاقلی تفرشی و برادرش آقا میرزا
نصرالله. به نوشتۀ براون، قبل از عزیمت به عکا، حسینعلی بهاء میرزا نصرالله تفرشی را در ادرنه (آدریانوپول) با سم به قتل رسانید و
17 میرزا آقاخان .« کمی پس از ورود به عکا، سه ازلی دیگر در منزل مسکونیشان در بندر عکا به دست اطرافیان بهاء مقتول شدند
میرزا حسینعلی بهاء » : کرمانی در رساله هشت بهشت دربارة آدمکشیهاي سران فرقۀ بهایی به تفصیل سخن گفته است. او مینویسد
در ادرنه، قبل از حرکت به عکا، میرزا نصرالله را با سم مقتول کرد و در عکا نیز چند نفر از اصحاب خود را فرستاد آن سه نفر را
صفحه 30 از 59
حاجی سید محمد و آقاجان بیگ و میرزا رضاقلی تفرشی در خانه نزدیک قشله که منزل داشتند شهید کردند و قاتلین اینان
18 به نوشتۀ میرزا آقاخان کرمانی، در ایران نیز اصحاب حسینعلی بها .« عبدالکریم شمر و حسین آبکش و محمد جواد قزوینی
آقا عبدالواحد، آقامحمدعلی اصفهانی، حاجی آقا » : موجی از وحشت و ترور آفریدند و به قتل ازلیان صاحبنفوذ دست زدند
تبریزي و پسر حاجی فتاح، هر یک را به طوري جداگانه درصدد قتل برآمدند و بعضی فرار کردند. از آن جمله خیاطباشی و
«... حاجی ابراهیمخان را در خانۀ گندمفروشی کشتند و جسم آنان را با آهک در زیر خاك گذارده روي آنها را با گچ سکو بستند
و همچنین حاجی جعفر را، که مبلغ هزار و دویست لیره از » : این قتلها حتی شامل طلبکاران میرزا حسینعلی نوري (بهاء) نیز میشد
میرزا [حسینعلی بهاء] طلبکار بود و به مطالبه پول خود در عکا قدري تندي نمود و دزديهاي حضرات را حس کرده، میرزا آقاجان
کچل قزوینی را تشویق کردند که آن پیرمرد را شبانه کشته، از طبقۀ فوقانی کاروانسرا به زیر انداختند و گفتند خودش پرت شده...
همچنین هر یک از اصحاب اقدمین، که از فضاحت و شناعت کارهاي میرزا مطلع بودند و فریب او را نخوردند، فرستاد در هر نقطه
شهید نمودند. مثلًا جناب آقاي سید علی عرب را، که از حروف حیّ نخستین بود، در تبریز، میرزا مصطفی نراقی و شیخ خراسانی
شهید کردند و میرزا بزرگ کرمانشاهی را، که از اجله سادات بود و جناب آقا رجبعلی قهیر را، که او نیز از حروف و ادله بود، ناصر
عرب در کربلا به درجۀ شهادت رسیدند و برادرش آقاعلی محمد را در بغداد عبدالکریم شمر کشت. هر یک از اصحاب خودش را
نیز که از فسق و فجور و باطن کار وي خبردار شدند در عکا یا نقطۀ دیگر تمام کردند. مانند حاجی آقا تبریزي. حتی آقا محمدعلی
اصفهانی را که در اسلامبول تجارت مینمود و مدتی فریب او را خورده بود، ... میرزا ابوالقاسم دزد بختیاري را مخصوص از عکا
مأمور نمود که برود در اسلامبول آن جرثوم غفلت را... قصد نماید... 19 به نوشتۀ میرزا آقاخان کرمانی، پس از فوت میرزا حسینعلی
بهاء ( 2 ذیقعده 1309 ق.) شیوة فوق ادامه یافت. اوّلین قربانی میرزا محمد نبیل زرندي، مورخ معروف بهایی بود که خیال داشت
پسران خدا حسینعلی بها خبردار شده، دو نفر را فرستاده، آن لنگ بیچاره را خفه کرده، بردند به دریا » . خود را جانشین بها خواند
20 در میان قتلهاي متعدد و فراوان بهاییان، به ویژه باید به قتل حاج شیخ زکریا نصیرالاسلام اشاره کرد. حاج شیخ زکریا .« انداختند
انصاري دارابی، ملقب به نصیرالاسلام، از سران مجاهدینی بود که به فتواي حاج سید عبدالحسین مجتهد لاري به جهاد با استعمار
انگلیس و عوامل داخلی ایشان دست زدند و در این زمینه سهمی بزرگ داشتند. نامبرده از شاگردان آخوند ملا محمد کاظم
خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و حاجی میرزا حسین تهرانی (نجل خلیل) و حاج سید عبدالحسین مجتهد لاري بود و به نوشتۀ
رکنزاده آدمیت، در شهرستانهاي داراب، فسا، لار و نیریز علیه انگلیس قیام مسلحانه کرد و به نشر افکار آزاديخواهی و
استحکام مبانی مشروطه ایران کوشید و در رکاب مجتهد لاري جهاد کرد. مساعی وي چنان ارجمند بود که آخوند خراسانی یک
حلقه انگشتري فیروزه و اجازه مجاهده در راه آزادي براي او فرستاده و او را در اجازهنامه نصیرالاسلام خواند. رکنزاده آدمیت
این است که نصیرالاسلام با گروهی از تفنگچیان مجاهد در راه تعقیب و تنکیل ستمپیشگان بیآزرم و فرقۀ بهایی، که » : میافزاید
در شهر نیریز جمعیت و نفوسی داشتند، بیش از پیش کوشید و آنها هم در پی فرصت بودند تا او را از میان بردارند و همین که
فرصت به دست آمد دو نفر از تفنگچیان او را، که یوسف و جعفرقلی نام داشتند، به وسیلۀ تطمیع و تحمیق وادار به قتل او کردند و
در ماه رجب سال 1331 ق. پس ازفراغت از غسل روز جمعه هنگام خروج از گرمابه... به وسیلۀ شلیک سه تیر تفنگ شهیدش
کردند. آن وقت 52 سال داشت. 21 قتل سید ابوالحسن کلانتر سیرجان ( 1324 ق.) از قتلهاي جنجالی بهاییان است. بهاییان به
تحریک مخالفان سید ابوالحسن کلانتر (اسفندیارخان رئیس طایفه بوچاقچی، شاهزاده حاج داراب میرزا از مالکان محل و سید
حسین قوالالتجار از متنفذین سیرجان) پرداختند و در نتیجه در جریان یک میهمانی کلانتر سیرجان در تاریکی شب به قتل رسید.
میخوانند، « چند هزار نفر عوام کالانعام » این ماجرا به شورش مردم سیرجان بر ضدّ بهاییان انجامید و مردم، که منابع بهایی ایشان را
سید یحیی سیرجانی (بهایی عامل قتل کلانتر) را کشتند. 22 قتل محمد فخار نیز از قتلهایی است که سر و صداي فراوان به پا کرد.
صفحه 31 از 59
بهاییان، به دستور محفل روحانی یزد، فرد فوق را، که گویا به بهاییگري اهانت میکرد، کشتند و جسد او را سوزانیدند. در پی این
پیشامد، ابتدا عامل مستقیم قتل، سلطان نیکآیین، دستگیر شد و سپس 12 نفر از معاریف بهاییان یزد، از جمله محمدطاهر مالمیري
و میرزا حسن نوشآبادي و حسین شیدا، به اتهام مشارکت در قتل زندانی شدند. پس از هفت ماه پرونده متهمان به تهران فرستاده
شد. هر چند اتهام این گروه قتل بود ولی در زندان تهران در محل کمجمعیت و آبرومندي که مختص به اشراف و اعیان بود
محبوس شدند و با سران کرد و لر و خانهاي بختیاري معاشر بودند و حتی مدیر زندان را تبلیغ میکردند. بهاییان در دادگاه به
هواي یزد خشک است و کلههاي اهل یزد تمام خشک است و یک » : مظلومنمایی فراوان دست زدند و از جمله مالمیري چنین گفت
تعصبات لامذهبی جاهلانهاي دارند که در سایر ولایات نیست. اهل یزد عموماً قتل ما بهاییان ر اواجب میدانند و مال ما را حلال و
تمامی اعضاي این گروه، به جز سلطان .« هرگونه تهمتی و اذیتی را در حقّ ما ثواب میدانند و به عقیده باطل خود بهشت میخرند
نیکآیین، پس از 14 ماه حبس در تهران، با اعمال نفوذ بهاییان مقتدر پایتخت، تبرئه شدند. ریاست این دادگاه را فردي به نام
جلوه دهند؛ « تهمت » عاصمی و وکالت بهاییان را فردي به نام دادخواه به عهده داشتند. هرچند منابع بهایی میکوشند تا این ماجرا را
23 ولی محکوم شدن سلطان نیکآئین، به رغم اعمال نفوذ فراوان بهاییان، ثابت میکند که مجرم بوده است. عبدالحسین آیتی با
خدا نیارد روزي که میدان براي بغضا و شحناء ایشان باز شود. آن وقت است که » : اشاره به قتل محمد فخار و موارد دیگر مینویسد
چند نفرشان در شاهرود آدم میکشند. (در واقعه 1324 فتنه بابیهاي شاهرود) یا مانند سلطان باروت کوب [نیکآئین] و چند تن
اهل محفل روحانی در یزد محمد کوزهگر [فخار] را در کوره میسوزانند یا ذکر الله و عبدالحق نامی خود را در بین مهاجرین
24 عبدالله شهبازي ماهنامه موعود شماره 95 .« روسیه انداخته، در آذربایجان آتشی برافروختند که نمرود از آن شرم میبرد
Susan J.Stiles. “Zoroastrian Convertions to : 2. براي نمونه بنگرید به . پینوشتها: 1. فلسفۀ نیکو، ج 1، ص 81
حسن اعظام قدسی .the Bahai Faith in Yazd, Iran”, The University of Arizona, M.A. Thesis, 1983. 3
4. براي نمونه . (اعظام الوزاره). کتاب خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صدساله. تهران، 1342 ، چاپخانه حیدري. ج 1، ص 257
5. عبدالبهاء. مجموعه الواح مبارکه به افتخار .( بنگرید به: خاطرات اردشیر ریپورتر (ظهور و سقوط پهلوي، ج 2، صص 150 و 155
6. فلسفۀ . 57 ؛ نیز مراجعه شود به: شهبازي، نظریۀ توطئه، صص 81 86 ،55 ،54 ،49 ،43 ،41 ،40 ،38 ، بهاییان پارسی. صص 37
10 . امیرکبیر و ایران. ص . 9. کشف الحیل، ج 2، ص 7 . 8. همان مأخذ، ص 236 . 7. صبحی. پیام پدر. ص 227 . نیکو، ج 1، ص 89
20 سپتامبر 1848 سلطنت ایران به ناصرالدین شاه رسید. در سه سال اوّل سلطنت ناصرالدین شاه / 448 . در 22 ذیقعهده 1264
حکومت ایران در دست با کفایت و مقتدر میرزاتقی خان امیرکبیر قرار داشت که مطلوب کانونهاي استعمارگر غربی نبود. در این
دوران شورشهاي بزرگی در ایران درگرفت که مهمترین آنها شورش محمد حسن خان سالار در خراسان و شورش آقاخان
محلاتی در کرمان و شرق ایران و شورش پیروان باب بود. دربارة نقش استعمار انگلیس در شورشهاي سالار و آقاخان محلاتی
مطالب فراوانی مطرح شده ولی در زمینۀ نقش کانونهاي دسیسهگر خارجی در شورش بابیه تاکنون تحقیق دقیق و کاملی انجام
نگرفته است. شورش بابیها در نخستین سال سلطنت ناصرالدین شاه و در سه منطقۀ مازندران و زنجان و یزد صورت گرفت و
رهبري آن با کسانی بود که مدعی پیروي از باب بودند: آخوند ملا محمد حسین بشرویهاي و ملا محمد علی بارفروشی در
مازندران، ملامحمدعلی زنجانی در زنجان و سید یحیی دارابی در یزد. امیرکبیر با قاطعیت به سرکوب این شورشها دست زد و
سران باي شورشهاي فوق را در سال 1266 ق. اعدام کرد. به طور مستند میدانیم که ملا محمد علی زنجانی، رهبر شورش زنجان،
امیدوار بود که قشون روسیه به یاري بابیان بشتابد و زمانی که از این امر نومید شد خواستار وساطت روسیه و انگلستان براي نجات
« باب الباب » جان خود شد. که طبعاً امیرکبیر نمیپذیرفت. (آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص 450 ) در میان بابیان، ملاحسین بشرویه به
ملقباند. در پی این شورشها بود که به دستور امیرکبیر « حجت » و ملا محمدعلی زنجانی به « قدوس » ملا محمدعلی بارفروشی به
صفحه 32 از 59
12 . میرزا اسدالله دیان احتمالًا یهودي الاصل بود زیرا با زبانهاي عبري و سریانی . باب نیز اعدام شد. 11 . امیرکبیر و ایران، ص 457
به خوبی آشنایی داشت. در ایران آن زمان بعید بود که فردي مسلمان با زبان عبري آشنا باشد. 13 . میرزا آقاخان کرمانی. هشت
Edward G Browne. Materials for the Study .15 . 14 . کشف الحیل، ج 3، ص 119 . 302 303 ، بهشت. صص 283
.16 . و نیز بنگرید به: کشف الحیل، ج 3، صص 114 124 .of Babi Religion. Cambridge, 1918. pp. 52-57, 220
Famagusta [Maghusa]. 17. Fdward G.Browen. A Travellers Narrative... [1891.2 vol]. London.
.21 . 20 . همان مأخذ، ص 310 . 19 . همان مأخذ، صص 308 309 . هشت بهشت. ص 309 .Cambridge University .... 18
22 . براي آشنایی با روایت بهاییان از این . محمد حسین رکنزاده آدمیت. دانشمندان و سخنسرایان فارسی، ج 5، صص 668 669
24 . کشف الحیل، ج . 23 . بنگرید به: مصابیح هدایت، ج 5، صص 370 374 . ماجرا بنگرید به: مصابیح هدایت. ج 5، صص 88 95
. 2، ص 7
تصویر مسلمانان و اعراب در کتابهاي درسی غرب- قسمت دوم
اشاره: در قسمت نخست این مقاله، به بررسی تصویر ارائه شده از مسلمانان و اعراب در کتابهاي درسی انگلستان پرداختیم. اینک
در ادامه، به بررسی این موضوع در کتابهاي درسی آمریکا میپردازیم. 2. تصویر مسلمانان و اعراب در کتابهاي درسی آمریکا
هدف از این پژوهش، آشنایی با تصویر مسلمانان و اعراب در کتابهاي درسی آمریکا، آگاهی از چگونگی تأثیر این کتابها در
ایجاد تصویر روشمند از ایشان در جامعۀ آمریکا، نقش آنها در شکلگیري ذهن دانشآموزان و تعیین چگونگی برخورد
دانشآموزان با جامعۀ خود و جوامع اطراف میباشد و این آشنایی از طریق ارائۀ روشمندي است که از طریق این کتابها طیّ
مراحل آموزشی مختلف در فکر و ذهن او به وجود میآید. بیشتر این کتابها یک تصویر مثبت یا بیطرف از مسلمانان و اعراب
ارائه میدهند. براي تحقق اهداف این پژوهش هجده کتاب درسی مورد بررسی قرار گرفته است. کتابهاي انتخاب شده، در
سالهاي تحصیلی مختلف تدریس میشود. این کتابها به بررسیهاي ابعاد اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و ادبی
مسلمانان و اعراب میپردازند. شایان ذکر است که بیشتر این کتابها در مناطق بسیاري از آمریکا تدریس میشود و در
به چاپ میرسد. این پژوهش به بررسی و تحلیل گرایشهاي کلّی و عمومی « پرنتیس هول » چاپخانههاي بزرگ و معروفی همچون
کتابهاي درسی نسبت به مسلمانان و اعراب در کشور آمریکا میپردازد. ابعاد مورد پژوهش عبارتند از: بعد قومی و ملی، بعد
اجتماعی، بعد فرهنگی و تمدنی، بعد اقتصادي، بعد اسلامی. بُعد اسلامی در این چارچوب، موضوعاتی مانند دین اسلام، تروریسم،
جهاد، وضعیت زنان در اسلام، شخصیت حضرت محمد، قرآن، قصاص و ارکان دین اسلام مورد بررسی قرار میگیرد. جایگاه دین
اسلام در بین ادیان جهان همۀ این کتابها در مورد دین اسلام سخن گفتهاند اما مطالب آنها از نظر طولانی یا کوتاه بودن، یا جنبۀ
مثبت و منفی داشتن با هم تفاوت دارد. بیشتر این کتاب ها، دین اسلام را یکی از ادیان اصلی جهان میدانند. به عنوان مثال کتاب
اسلام یکی از » : 1 در مطالب خود در مورد ادیان جهانی در صفحه 79 به این مطلب اشاره میکند که « جغرافی، جهان و ساکنانش »
کاشف » این در حالی است که کتاب .« ادیان اصلی جهان است و اسلام و مسیحیت در اعتقادات بسیاري با یهودیت اشتراك دارند
در اسلام، معبود همان خداوند است، محمد(ص) مؤسس و قرآن » : در فصل: مردم، مکانها و فرهنگها، آورده است که « جهان
این نویسنده به احساسات مسلمانان احترام نگذاشته و هنگام نام بردن از نام پیامبر اسلام(ص) کلمۀ پیامبر را به کار .« کتاب مقدس
در فصل: مناسبات تا امروز، در صفحۀ 188 « تاریخ جهان » بسنده کرده است. جهاد در اسلام کتاب « محمد » نبرده و تنها به ذکر نام
طیّ 200 سال اشخاصی که به اسلام ایمان آوردند، امپراتوري بزرگ و تمدن بسیار مهم و جدیدي را » : اینگونه بیان میکند
وجود دین اسلام باعث نگرانی و ترس مسیحیان اروپا بود. حتی زمانی که » : همچنین این کتاب میافزاید که .« بنیانگذاري کردند
صفحه 33 از 59
.« اسلام هیچگونه تهدیدي براي مسیحیان به شمار نمیآمد، آنان دیدگاههاي خصمانۀ خود را نسبت به جهان اسلام ادامه دادند
و قاتلوا فی سبیل الله الّذین یقاتلونکم و » : قرآن کریم، دفاع را جایز شمرده و به مقابله با تجاوزگران و سلطهپیشگان امر نموده است
لاتعتدوا إنّ الله لایحب المعتمدین؛ 2 و در راه خدا با کسانی که به جنگ و دشمنی با شما برخیزند، جهاد کنید، ولیکن ستمکار
علاوه بر این، قرآن کریم مجبور کردن مردم براي پذیرش دین اسلام را نیز نهی میکند: .« نباشید که خدا ستمگران را دوست ندارد
در جاهاي مختلف (مثلًا صفحههاي 221 223 ) اسلام « جهان و ساکنانش » کتاب .« لا إکراه فی الدّین؛ 3 هیچ اجباري در دین نیست »
را با عربها ربط داده، تلاش میکند که بین آنها ارتباط برقرار کند؛ گویی اینکه ایندو جداییناپذیرند و دین اسلام یک دین
محلی است و جهانی نیست. بعضی از کتابها تلاش داشتهاند اطلاعات غیرواقعی و نادرستی از علل پذیرش اسلام از سوي برخی
غیرمسلمانان ملزم به پرداخت جزیه بودند و به » : در صفحات 186 و 573 آورده است « جغرافی جهان امروز » افراد ارائه دهند. کتاب
در حالی که این کتاب به مسئلۀ پرداخت زکات توسط مسلمانان اشارهاي نکرده .« خاطر فرار از پرداخت آن به اسلام روي آوردند
است. این کتابها وقتی از تروریسم صحبت میکنند بیشتر بر اعمالی تکیه دارند که از سوي برخی مسلمانان بر ضدّ غیرمسلمانان،
در نتیجۀ ظلم و ستم، انجام گرفته است. همۀ این کتاب ها ظلم و ستمها و تجاوزاتی را که اقوام غیرمسلمان به دلایل واهی علیه
درس اختیاري) در صفحۀ 477 ) « ادبیات » ملتهاي مسلمان و غیرمسلمان روا میدارند نادیده میگیرند. با توجه به اینکه کتاب
تروریسم را به کارگیري اعمال خشونتآمیز ضدّ اهداف غیرنظامی و بدون اطلاع قبلی معنا میکند و با اینکه این کتاب تروریسم
را، به عربها ربط نمیدهد، اما ضمن بحث در مورد انفجارهایی که در میان شهروندان غیرنظامی صورت گرفته و تمرکز آن بر
که در آن استفاده از بمبها را محکوم میکند، تلویحاً « یهودا آماچی » جنوب غرب آسیا (خاورمیانه) و آوردن قصیدة شاعر یهودي
در فصل روابط تا امروز، در صفحۀ 258 به مسئله « تاریخ جهان » به این مطلب اشاره و عربها را تروریست معرفی میکند. کتاب
مسلمانان جهاد را تلاش براي خدمت به خداوند میدانند و مردم تفسیر نادرستی از آن دارند و به زبان » : جهاد پرداخته، میگوید
در صفحات 222 و 223 اینگونه بیان میکند « جهان و ساکنان آن » ساده مردم عامی همه آن را جنگی مقدس میدانند امّا کتاب
و در .« جهادهاي مسلمانان به نوبۀ خود فتوحاتی بودند که عربهاي مسلمان انجام دادند, و غیرعرب را به دین خود درآورند » : که
جنگجویان عرب همۀ آنچه را پیش رویشان بود، نابود کردند چون معتقد بودند که اینان براي گسترش » : صفحۀ 222 میگوید
یکتاپرستی انتخاب شده بودند. از این میان مسلمانان زیادي به جبهههاي جنگ روانه شدند چون معتقد بودند مرگ در این راه آنها
holy) در صفحۀ 92 جهاد را نوعی جنگ مقدس براي تطهیر اسلام میداند « فرهنگهاي جهان » کتاب .« را به سوي بهشت میبرد
اسلام به مسلمانان آموخت: رزمندگانی که در راه خدمت به اسلام میمیرند مکانی در بهشت به » : و در صفحۀ 572 آمده .(war
توصیف جهاد به عنوان جنگ مقدس و توصیف مسلمانان در این راه به عنوان جنگجو، با آیات قرآنی در .« دست خواهند آورد
تعارض است. این در حالی است که اسلام دین صلح و دوستی است و آیات قرآنی جهاد به معناي جنگ را فقط به منظور دفاع از
4 همانطور که قرآن از اجبار .« و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا إنّ الله لا یحب المعتدین » . خود جایز میشمارند
5 امّا آیاتی که مسلمانان را به جنگ فرا میخوانند, باید در جایگاه خود ،« لاإکراه فی الدّین » : مردم بر پذیرش اسلام برحذر میدارد
مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند. مسلمانان در سالهاي نخستین ظهور اسلام براي دفاع از خود یا شروع جنگ پیشگیرانه ناچار
زنان در » : در صفحۀ 583 به مسئلۀ حجاب پرداخته، میگوید « فرهنگهاي جهان » وارد جنگ میشدند. آزادي زنان در اسلام کتاب
جوامع اسلامی قدیم آزادي بیشتري نسبت به زمان حاضر داشتند. حجاب و زندگی در عزلت و جدایی مردان از زنان در همۀ
نویسنده ضمن سخن گفتن در مورد زندگی زنان در خاورمیانه، در .« فعالیتها, از جمله مواردي هستند که مانع آزادي زن میشود
به زنان حکم میکند که هنگام خارج شدن از خانههاي خود « ظهران » و « ریاض » قانون در استانهاي » : صفحۀ 599 آورده است
نویسنده این وضعیت را با اوضاع زنان در کشورهاي دیگر خاورمیانه مقایسه میکند. که بیشتر زنان آزادانه .« حجاب را رعایت کنند
صفحه 34 از 59
بدون حجاب در جامعه حاضر میشوند. با مطالعۀ مطالب این کتاب در مورد زنان و اوضاع و احوال آنان در کشورهاي اسلامی و
عربی, در مییابیم که مسئله زنان مسلمان از دیدگاه ارزشهاي فرهنگی غربی مورد بررسی قرار گرفته و یا در پایان میخواهند این
نکته را به خوانند القا کنند که اسلام، حقوق زنان را محترم نمیشمارد و حقوق زنان در این جوامع پایمال میشود. این در حالی
است که این کتاب حقوقی را که اسلام براي زنان در نظر گرفته است، نادیده میگیرد. تفکر قرآنی، همانند یک انقلاب در
زندگانی زنان در قرن هفتم میلادي به شمار میآید. قرآن کریم کشتن, خرید و فروش و ازدواج بدون رضایت زنان را حرام
و لهنّ مثل الّذي, » : دانسته، به او حقّ ارث داده و در مقابل به اندازة حقوقی که برخوردار میشود براي او تکالیفی تعیین نموده است
نکتۀ تعجبآور این است .« علیهنّ؛ 6 مانند همان [وظایفی]که بر عهده زنان است بهطور شایسته به نفع آنان [بر عهدة مردان نیز] است
که نویسنده، مجبور کردن مردان و زنان را در ترکیه براي کنار گذاشتن لباس سنّتی امري عادي میداند، در حالی که این کار
مخالف حقوق بشر است. این در حالی است زمانی که زن مسلمان به اختیار و میل خود لباسی را که هماهنگ با فرهنگ و دینش
است بر تن میکند غرب این کار را امري غیر منطقی میداند! هیچ یک از کتابهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند
درس اختیاري) خواننده میتواند در صفحۀ 448 زندگی ایشان را به ) « ادبیات » خالی از ذکر حضرت محمّد(ص) نیست. در کتاب
صورت بسیار مختصر مطالعه کند. در صفحۀ 413 یک مینیاتور ایرانی به چاپ رسیده که ذیل آن در مورد موضوع این تابلو
در این مینیاتور مردي مشاهده میشود که سوار بر اسبی است و فرشتگان ,« محمّد به آسمان میرود » : اینگونه نوشته شده است
بالزنان در اطراف او هستند. این تصویر در کتابها, تصویري است خیالی از معراج حضرت محمّد(ص). البته شایسته است
تابلوهاي هنري, در چارپوب ارائۀ آثار هنري، ضمن سخن گفتن از این موضوعات آورده شود امّا باید میان هنر و متون دینی تمایز
محمّد (ص)زمانی که کوچک بود به منطقۀ خاورمیانه سفر کرد و از » : آمده است « تاریخ و جغرافیاي جهان » قائل شد. در کتاب
اعتقادات یهود و نصرانیها تأثیر پذیرفت. شایسته است دانشآموزان بدانند که قرآن به این مطلب اشاره میکند که او تصدیق
نویسنده در صفحۀ 144 این کتاب آورده است که حضرت محمّد(ص) اهل مدینه را .« کننده و مکمّل یهودیت و مسیحیت میباشد
مجبور کرد اعتراف کنند که خداوند یگانه الله و معبود آنهاست. این مطالب بهطور واضح نشان میدهد که نویسنده سعی دارد از
طریق اعتراض به حضرت محمّد(ص) در اینکه او دیگران را مجبور به پذیرش اسلام کرده به پیامبر و دین اسلام ضربه وارد سازد.
و قاتلوا » : این سخن با اصول قرآن که مسلمانان را از اجبار در دین و ظلم و ستم نسبت به دیگران برحذر میدارد در تعارض است
7 همچنین قرآن کریم مردم را از اجبار در پذیرش اسلام نهی .« فی سبیلالله الذین یقاتلونکم و لاتعتدوا انّالله لا یحبّ المعتدین
8 امّا آیاتی که مسلمانان را به جنگ فرا میخوانند باید در جایگاه خود مورد مطالعه قرار گیرند. کتاب « لا إکراه فی الدین » . میکند
( صفحۀ 43 ) و در جایی دیگر (صفحۀ 448 ) « میگوید: قرآن 30 سال پس از وفات حضرت محمّد (ص) نوشته شده « ادبیات »
این خود نشانۀ بیدقتی مؤلف در ارائه اطلاعات میباشد. .« قرآن کریم 20 سال پس از وفات ایشان مکتوب شده است » : میگوید
برخی از پیروان حضرت محمّد زمانی که آن حضرت مشغول پند و » : در صفحۀ 226 میگوید « جهان و ساکنانش » کتاب
ملاحظه میکنیم .« اندرزگویی بودند, مواعظ او را نوشته و درکتابی به نام قرآن جمع کردند و آن همان کتاب مقدس اسلام است
, در مطالب خود در مورد حج در صفحۀ 109 « جغرافیاي امروز جهان » که این نویسنده قرآن و حدیث را از هم باز نمیشناسد. کتاب
آیینهاي مخصوص » : مطالبی در مورد روزه و عید قربان آورده که حاکی از بیدقتی مؤلف است. به عنوان مثال, مؤلف گفته
همانگونه که میدانیم ماه رمضان, .« مسلمانان، روزه گرفتن در ماه رمضان است یعنی روزهداري در طول ماه اوّل از سال اسلامی
ماه نهم از سال قمري است که بر اساس تاریخ هجري قمري پایهریزي شده است. همچنین مؤلف این کتاب، روز عید قربان را پایان
9 یعنی دهم ذيالحجه ادامه مییابد. « ایام تشریق » حج میداند در حالی که این مطلب نادرست است زیرا حج تا پایان سومین روز از
بُعد قومی بعضی از کتابها ابعاد دیگر مربوط به اسلام و مسلمانان را به همین روش ارائه کردهاند. بررسی این کتابها نشان
صفحه 35 از 59
جغرافیاي جهان و ساکنان » میدهد که بیشتر آنها به طرفداري از اسرائیل پرداخته و به عربها حمله میکنند. به عنوان مثال کتاب
این جنگ میان مسلمانان و مسیحیان صورت گرفت. در آن زمان 70 » : در صفحۀ 490 با اشاره به جنگ داخلی لبنان میافزاید « آن
نفر از ساکنان لبنان را مسلمانان تشکیل میدادند. سپس به حمله اسرائیل به لبنان و عقبنشینی آن از جنوب در سال 2000 م. اشاره
امّا این کتاب از کشتارهایی که یهودیان در صبرا و شتیلا و دیگر جاها انجام دادند سخن به میان نمیآورد. نویسندة کتاب .« میکند
از کشورهاي عربی سخن گفته و یک فصل مستقل را به آن اختصاص داده است؛ از صفحۀ « جغرافیا, جهان و فرهنگ و تمدنها »
255 تا 206 . ملاحظه میشود که این کتاب بیشتر به اسرائیل توجه کرده، به تفصیل از آن سخن میگوید. همچنین کتاب به ذکر
داستان پدر ابراهیم پرداخته، میگوید که خداوند به یهودیان وعده داده بود که اگر او را پرستش کنند سرزمین فلسطین را به آنها
خواهد داد. این نویسنده ضمن اشاره به ارتباط میان وعده و سرزمین فلسطین, دیدگاه صهیونیستها را برمیگزیند و حقوق اهالی
این سرزمین را که در آن سکوت گزیده و قبل از یهودیان در آن زندگی کرده و حتی بعد از خروج یهود در آن باقی ماندهاند را
نادیده میگیرد. همه کتابها بر این باورند که قدس پایتخت اسرائیل است و اسم فلسطین در نقشهها وارد نشده در حالی که اسم
شهركنشینهاي یهودي, دولت قدیم » : در صفحۀ 412 بیان میکند « ادب » اسرائیل در آن نقشهها وجود دارد. به عنوان مثال کتاب
بیانگر این « تأسیس دوباره » به کار بردن کلمۀ .« اسرائیل را در منطقۀ فلسطین که قبلًا تابع امپراطوري ترکیه بود دوباره تأسیس کردند
است که مؤلف میپندارد این سرزمین متعلق به یهود است و آنها سرانجام پس از سالها توانستند آن را باز گردانند. در پایان باید
در « تاریخ جهان؛ مردم، اماکن، افکار » گفت که این نویسنده به حقوق مشروع ملت فلسطین اهمیتی نمیدهد. بُعد اجتماعی کتاب
بخش گسترش اسلام, تصویري از اسلام و عربها ارائه میدهد که نشاندهندة بادیهنشینی و ملازمت آنان با شتر است. در این
کتاب تلاش شده از اهمیت شبه جزیرة عرب کاسته و به ذکر کلمه بادیهنشین شود. کتاب بیان میکند که شبه جزیرة عربستان یک
تاریخ و » جزیرة بیابانی است و ساکنان آن بادیهنشین بوده و در اطراف محلهاي تجمع آب زندگی میکنند. صفحۀ 156 کتاب
از طبقات اجتماعی و بردگی در جوامع مسلمان سخن گفته و در صفحۀ 187 متذکر شده که زنان تنها گروهی « جغرافیاي جهان
نیستند که در جامعۀ مسلمان مورد نابرابري قرار گرفتهاند, بلکه مسلمانان غیر عرب نیز از امتیازات مسلمانان عرب در عهد بنی امیه
برخوردار نبودند. این کتاب همچنین میافزاید که طبقۀ برده نیز جزء طبقات اجتماع بوده و این قرآن مانع به بردگی کشیدن
مسلمانان و اهل ذمّه میشد ولی از ایجاد مؤسسات بردهداري (فروش برده) ممانعت نمیکرد. شایان ذکر است که قرآن چگونه به
برده گرفتن دیگران را مشخص کرده و تشویق به آزاد کردن برده مینمود. اسلام مانع بردگی به وسیلۀ ربودن یا خرید و فروش
فرزندان میشد و ربا را حرام میدانست براي اینکه ربا یکی از علل اصلی به بردگی کشاندن دیگران بوده. در اسلام تنها راه
بردهگیري دشمنانی بودند که با لوازم جنگی به قصد کشتن مسلمانان به جنگ آنان آمده بودند, با این حال اسلام, ظلم وستم بر
دیگران را حرام شمرده و مبارزه و جنگ را تنها براي دفاع از خود جایز میداند. اسلام مسلمانان را تشویق به آزادسازي بردگان
فلا اقتحم العقبۀ ? و » . میکرد و قرآن به کسانی که بردهاي را آزاد کنند، وعدة بهشت را به کسانی میداد که بردهاي را آزاد کنند
همانطور که .« ما أدراك ماالعقبۀ فکّ رقبۀ؛ 10 پس وارد عقبه نشد و چه دانی عقبه چیست ? آزاد کردن بنده در راه خدا است
قرآن آزاد کردن بردهاي را کفارة بعضی از گناهان قرار داده است 11 اگر این احکام اجرا میشد، قرنها پیش بردگی از جوامع
زن در خاورمیانه بین » : در صفحۀ 502 چنین میگوید « جهان و ساکنان آن » اسلامی رخت بر میبست. تصویر زنان عرب کتاب
یعنی همیشه خوار و ذلیل است. غربیها آداب و رسوم حاکم در این جوامع را پست و بیارزش « چکش و سندان قرار گرفته
میدانند و میگویند جامعهاي که این زنان در آن زندگی میکنند هر تغییري را ضدّ دین خود به شمار میآورند. نویسندة کتاب
زن عرب را زنی زندانی و در بند میداند, زیرا به رغم آنان این زنان واجب است صورتشان را « جغرافیاي جهان و تمدنهاي آن »
برخی کشورهاي » : بپوشانند و او خاطرنشان میسازد که برخی کشورها نسبت به زن سختگیرتر هستند و در صفحۀ 225 میگوید
صفحه 36 از 59
اسلامی سختگیرتر و تندروتر از کشورهاي دیگر هستند. به عنوان مثال کشور عربستان سعودي کشوري بسیار سختگیر است. لذا
زن باید صورت خود را کاملاً بپوشاند. زنان در این کشور اجازة رانندگی و همچنین تنها مسافرت کردن را ندارند و آخر اینکه
بیشک این نویسنده با مطرح ساختن موضوع زن و نشان دادن آن به صورت سرحوري .« اجازة کار در بیرون از خانه را ندارند
قرآن .« زن نمیتواند بیرون از خانه کار کند » : خوار و ذلیل، و مقید و بدون آزادي, به اسلام ظلم کرده است و اشتباه گفته است
پیشرو یک انقلاب اجتماعی براي زنان در قرن هفتم میلادي قلمداد میشود. در این راستا زنده به گور کردن دختران، خرید و
فروش آنها و ازدواج بدون رضایت زن را حرام اعلام کرد. براي او حقّ ارث معین کرد و به اندازة حقوقی که دارد او را ملزم به
طلب » , 12 علاوه بر این طبق این حدیث نبوي، او را ملزم به طلب علم کرد .« و لهنّ مثل الّذي علیهنّ » . انجام وظایف و کارهایی کرد
این حقّ زن است که بخواهد .« العلم فریضۀ علی کلّ مسلمٍ و علی کلّ مسلمۀٍ؛ علمآموزي بر هر مرد و هر زن مسلمان واجب است
طبق آموزههاي دین خود، حجاب را رعایت کند و به همراه همسرش به تربیت فرزندانش بپردازد. تمدن اسلامی کتابهاي درسی
آمریکا از تمدن اسلامی سخن گفتهاند و آن را فرهنگی غنی میدانند و به پژوهشهاي علمی، هنر، آداب، دستاوردهاي دانشمندان
مسلمان در زمینههاي جبر، ستارهشناسی شیمی, فیزیک, نورشناسی, ایجاد دارالحکمه و سعی در ترجمۀ علوم مختلف از جهان قدیم
به زبان عربی و استفادة ملتهاي دیگر از اختراعاتی که دانشمندان عرب انجام دادهاند, اشاره میکنند. همچنین به برخی از
دستاوردهاي جدید مسلمانان عبارت بودند از: روشهاي جدید در بازرگانی: فاکتور مبادله با کشورهاي دیگر, تأسیس شرکتهاي
تعاونی, فروش سهام, کلمات چک, ماجراجویی, یا ریسک کردن که اصل آن از زبان عربی است اشاره میکند. جدا از همۀ
اینها فرمانروایان مسلمان به یهودیان و مسیحیان اجازه میدادند که مراسم و اعمال دینی خود را انجام دهند و از قوانینی که
در صفحۀ 506 تحت عنوان بحران « جهان و ساکنان آن » مخصوص خودشان است پیروي کنند. شخصیت عربی اسلامی کتاب
هویت معتقد است که طیّ 200 سال گذشته تغییرات بسیاري درخاورمیانه به وجود آمده است. رویارویی با غرب، مردم را به سوي
گرایش به هویت وهستی جدیدي سوق داده است و تسلط کشورهاي غربی به وسیله سلاحها و تکنولوژي برتر خود بر قسمتهایی
از این منطقه, اندیشمندان مسلمان را به این سؤال واداشته که چرا خداوند به اروپاییان اجازه میدهد تا از نظر تکنولوژي نسبت به
مسلمانان پیشرفتهتر باشند و چرا اجازه میدهد که مسلمانان در جنگها شکست بخورند و سرزمینهایشان به اشغال درآید؟ برخی
مسلمانان معتقدند که اینها نشانۀ فاصله گرفتن آنها از آموزههاي درست دین اسلام است و پیروي هر چه بیشتر از آموزههاي اسلام
این مشکل را حل میکند. اینجا این سؤال پیش میآید که چرا نویسنده به این مطلب اشاره نکرده که اسلام دینی است که پیروانش
جهان و ساکنان آن در صفحات 504 و 505 خود آورده است: » را به علمآموزي، کار و تلاش و مشورت دعوت میکند؟ کتاب
اختلافات میان کشورهاي عربی ادامه یافته و این اختلافات تلاشهاي یکپارچهسازي و وحدت خاورمیانه را با ناکامی مواجه ساخته »
این کتابها از تلاشهاي جدي براي ایجاد یک بازار مشترك عربی سخن نگفته و امّا به نقش و اهمیت نفت در اقتصاد .« است
کشورهاي خلیج فارس و کشور عربستان سعودي اشاره کرده است. جمعبندي و نتیجهگیري تعداد کتابهاي درسی و آموزشی
آمریکا که براي پژوهش در نظر گرفته شد و مطالب آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت به بیش از 18 کتاب درسی میرسد.
تاریخ تحقیق و بررسیها نشان میدهد که در حدود 50 درصد از این کتابها نسبت به عربها و مسلمانان دید و گرایشی بیطرفانه
داشتند. در حدود 27 درصد از آنها عموماً داراي گرایشهاي منفی بودند و 22 درصد از آنها گرایش و دیدي مثبت داشتند. ارتباط
بین اسلام و تروریسم و طرفداري از اسرائیلیها به دلیل تعصب ضدّ فلسطینی و عربی در شأن مکتب آموزشی آمریکایی که مدّعی
پیشرفته بودن در میان مکاتب و مدارس است، نیست. این با وظیفۀ مدرسه و اهداف و روشهاي تحصیلی که همانا آموزش احترام
به دیگران و فرهنگهاي آنان است در تعارض است. بهتر است وقتی از برخی مفاهیم اسلامی مانند قرآن و حدیث و وضعیت زن
در اسلام سخن میگوییم دقت بیشتري داشته باشیم و قرآن و حدیث را با هم اشتباه نگیریم و همچنین بین آموزههاي اسلام در راه و
صفحه 37 از 59
روش برخی از مسلمانان تمایز قائل شویم. شایسته است که مدارس غرب و شرق اصول فرهنگها و روح ادیان آسمانی را بهطور
واضح بیان کنند, زیرا این فرهنگها ملتهاي جهان را به سوي همبستگی, همکاري, گذشت و زندگی با هم در صلح و صفا و
Geography . آرامش فرا میخواند. ماهنامه موعود شماره 95 احمد بن عبدالله البنیان ترجمه: رقیه منصوري مقدم پینوشتها: 1
.6 . 5. پینوشت 3 . 4. پینوشت 2 . 3. سورة بقره ( 2)، آیۀ 256 . سورة بقره ( 2)، آیۀ 190 .of the world and it speaple. 2
. 9. ایام تشریق: عنوان سه روز پس از عید قربان در مراسم حج (م). 10 . 8. پینوشت 3 . 7. پینوشت 2 . سورة بقره ( 2)، آیۀ 228
. 12 . پینوشت 6 . 11 . سورة مجادله ( 58 )، آیۀ 3 . سورة بلد ( 90 )، آیات 11 13
مدعیان دروغین
شهر اسکندریه، جوانی 36 ساله، در خطاب به مردم خود را همان مهدي منتظر معرفی « کوم الدکۀ » در یکی از محلههاي منطقه
کرد. ادعاها و سخنان او حکایت از آن داشت که دچار اختلالات روانی و عدم ثبات شخصی است. وي که تنها پسر خانوادهاش
است، در تحصیلات مدرسهاي خود نیز شکست خورده و موفقیتی به دست نیاورده است. مدعی مهدویت در مصر( 2003 م) در
شهر اسکندریه، جوانی 36 ساله، در خطاب به مردم خود را همان مهدي منتظر معرفی کرد. « کوم الدکۀ » یکی از محلههاي منطقه
ادعاها و سخنان او حکایت از آن داشت که دچار اختلالات روانی و عدم ثبات شخصی است. وي که تنها پسر خانوادهاش است، در
تحصیلات مدرسهاي خود نیز شکست خورده و موفقیتی به دست نیاورده است. وي تا کنون نتوانسته با جنس مخالف خود ارتباطی
برقرار کند و هیچ دختري هم حاضر به ازدواج با او نشده است. این مدّعی، خود را این گونه میبیند که براي نجات دادن جهان از
شرّ جورج بوش و آریل شارون مأموریت دارد. او ازدواج عرفی 1 و مخفیانه را مباح میشمارد و اعتقادي به محدودیت تعداد
همسرها ندارد. او تمایل دارد با شعبان عبدالرحیم از خوانندگان و مطربان مشهور نشست و برخاست کند تا او را از جملۀ مبلغان
افکار و عقاید خود در آورد. او استعمال مواد مخدر را جایز میشمرد و بر این باور است که حجاب زنان، مسئلۀ شخصی است. او با
پیشوایان و دانشمندان مسلمان خصومتی ندارد، زیرا اعتقاد دارد که اختلافات او با آنها، مسئله سادهاي است و مستلزم به اظهار کینه
و دشمنی با آنها نیست. او میخواهد قبله مسلمانان را هنگام نماز تغییر دهد و بر این باور است که او به دست خود دجّال را به قتل
میرساند، امّا خود نیز نمیداند که این کار را با شمشیر انجام میدهد یا با مسلسل و توپ. نام او عاطف محمد بن حسنین است امّا
معرفی میکند. هنگامی که از او خواسته شد که به بحثو گفتوگو در این « عبدالله » از زمانی که ادعاي مهدویّت کرده خود را
من از قبل میدانستم که شما براي گفتوگو با من میآیید و منتظر شما بودم. » : مورد بپردازد، او این درخواست را رد نکرد و گفت
سخنان من فی البداهه و خودکار از دهانم خارج میشود، زیرا من از جانب خود سخن نمیگویم، بلکه هر چه از زبان من خارج
عاطف که بسیار لاغر و نحیف است میگوید: او شخصی عادي از خانوادهاي خوب .« میشود همه مقدّر و از پیش تعیین شده است
است و تحصیلات متوسطه خود را در رشتۀ بازرگانی به پایان نبرده و مدرك دیپلم خود را نگرفته « کوفه الدکه » و متوسط از اهالی
است، زیرا چندین مرتبه در امتحانات سال آخر براي کسب مدرك دیپلم، مردود شده است. پس از وفات پدرش که در یکی از
شرکتهاي تولیدي لباس به عنوان رئیس واحد کنترل کیفیت کار میکرد، عاطف مجبور به کار کردن شد و گاهی اوقات، کالاها
و اجناسی از پور سعید میآورد و آن را در شهر خود میفروخت یا گاهی اوقات هم با برخی از بازرگانان منطقه که از آشنایان
خانوادهاش بودند کار میکرد. عاطف به دلیل اینکه تنها پسر خانواده بود، از خدمت سربازي معاف شد و مدتی به دلیل بیماري
روانی در بیمارستان بستري بود . پس از بهبودي از بیمارستان ترخیص شد. عاطف مدتی با مادرش زندگی میکرد امّا مادرش نیز
که رفتارها و ادعاهاي عجیب و غریب او را مشاهده کرد و متوجه شد او ادعاي مهدویّت میکند. و میخواهد مادرش را نیز قانع
کند که به او ایمان بیاورد، خانه در کوم الدک[ را براي او به جا گذاشت، زیرا اهالی محل نیز پیوسته مادرش را به خاطر سخنان و
صفحه 38 از 59
عقاید و ادعاها و گزافه گوییهاي پسرش سرزنش میکردند. نکتۀ دیگر اینکه او تمایل زیادي به خرید مجانی مواد مخدر داشت.
عاطف، که ادعاي مهدویّت دارد میگوید: داستان احساس وحی او از آنجا شروع شد که او هنگام گوش دادن به نوار موسیقی
صداهایی در هم میشنید که او را خطاب قرار میداد! به تدریج عاطف به زعم خود دریافت که منظور از آن کلماتی که
خوانندگان و مطربان در برخی از نوارها تکرار میکنند، رسالتی آسمانی براي اوست و او باید براي ایفاي یک نقش بزرگ که
برایش مقدر شده و آن نقش هم، مهدي موعود بودن است، آماده شود. عاطف درخواست یک سیگار کرد، زیرا او همان گونه که
خود میگفت: با حرص و ولع سیگار میکشید، زیرا او به دلیل اینکه سیگار کشیدن نوعی ایجاد لذّت و تمتع به شمار میآید، آن
را حلال میدانست. او همچنین از مواد مخدري که پس از استفاده احساس آرامش و راحتی زیادي میکرد و خود را فارغ از تمام
من میدانم که شما همگی از جمله » : مشکلات میدید، استفاده کرد. این مدعی در حالی که سیگارش را دود میکند، میگوید
پیروان من خواهید شد و البته من در این راه باید شکیبایی کرده و این حوادث را تحمل کنم و این همان گونه که من در آغاز
من هم مانند شما مسلمان هستم امّا » : او درمورد مهمترین محورهاي عقایدش میگوید «! سخنانم گفتم: امري مقدس و حتمی است
تغییرات اندك و شخصی در شریعت باید صورت پذیرد و در این مورد باید تصمیماتی اتخاذ شود و این من هستم که جهتدهی
درستی به آن میدهم. این کار، تحریف دین اسلام نیست، بلکه این از جمله اوامري است که من باید آن را انجام دهم، در غیر این
من افکار و عقاید خاصی دارم که شامل اینها » . این مدعی میافزاید .« صورت این دعوت و رسالت من با شکست مواجه میشود
میشود: ایجاد تغییراتی در نماز، قبله و قوانین جدیدي در مورد ازدواج، طلاق، خلع و جهاد ضدّ دشمنان اسلام از جمله بوش و
این مهدي دروغین در طی سخنان خود در مورد حوادث جاري در جهان میگوید: در قلب شخصی مانند بوش، .« شارون دارم
ذرهاي رحم و عطوفت وجود ندارد. بوش میخواهد به عراق حمله کند در حالی که مردم عراق گرسنه و در رنجاند و میخواهد
اسراییل مرتکب کشتارهاي زیادي در میان فلسطینیها بشود و شارون خونریز را در کشتارها و قتلهایش کمک میکند و میگوید:
شارون رهبر بزرگترین کشور متمدن جهان است و تمام کارهاي شارون به خاطر حفظ انسانها از خطر تروریسم است. عاطف با
سخنانی محکمه پسند میگوید: من از در رادیو شنیدهام که هزینه جنگ ضد عراق افزون بر 10 میلیارد دلار خواهد بود، اگر این
مبلغ صرف کمک به مردمان فقیر جهان شود، بهتر نیست؛ اگر این مبلغ را در میان مردمانی که تروریستها از میان آنها برخاستهاند
هزینه کنند، غیر ممکن است. حتی اگر یک تروریست باقی بماند، زمانی که کسی سیر باشد و احساس ظلم نکند چه دلیلی دارد در
پی ترور باشد؟ این مدعی پیشنهاد میدهد که تمام کشورهاي حقجو و طرفدار حق با هم جمع شوند و به آمریکا، پیش از آنکه به
کشور دیگري حمله کند، حمله کنند. او شارون و بوش را تشبیه به باجگیران محلهاي میکند که اهل محل کاري به کار آنها
ندارند و آنها روز به روز گستاختر و قويتر میشوند. او میگوید: باید کسی آنها را جاي خود بنشاند و مقابل آنها بایستد. مردم
باید دست به دست هم دهند و متحد شوند و حقشان را از آنان بگیرند و در آن هنگام است که متوجه میشوند، خداوند بر حق
است! عاطف با کمال سادگی میگوید: راهحلهایی براي مشکلات جهان یافته است، امّا او در عین حال، همانند اشخاص عادي
اجتماع که نیازي به ادعاي مهدویّت نمیبیند، احساس شکست و سرخوردگی میکند. او در مورد حجاب زنان میگوید: این یک
مسئله شخصی است. دلیل او هم براي این ادعا این است که مو یا پاهاي زن در زمان باز بودن وسوسه انگیز نیست و اکنون این
موارد باعث جذب مردان نمیشود و زن میتواند محجبه یا بیحجاب باشد مهم این است که زن به همسر یا دوست خود خیانت
نکند و زنی که به همسرش خیانت میکند باید مجازات شود. عاطف در مورد خلع 2 میگوید: این مسئله بسیار عجیب است، انسان
درست و جوانمرد منتظر نمیماند همسرش چنین درخواستی از او کند. اینجا مسئله، مسئله بزرگواري است، مرد چگونه میتواند با
زنی زندگی کند که او نمیخواهد با همسرش ادامه زندگی دهد. او در مورد خودش میگوید: من هم مانند هر یک از جوانان
مصري وارد مسائل زناشویی و ارتباط با زنان شدم امّا این مسئله به ازدواج نینجامید و دوام نیاورد، البته من میخواهم همسر و
صفحه 39 از 59
فرزندانی داشته باشم، امّا مادیّات مانع از این شد که آرزوي من تحقق یابد. من آشکار و پنهان به زنان زیادي دل دادم و گاهی
اوقات این عشق یک طرفه بود، امّا من نتوانستم دختري مناسب براي همسري خود بیابم زیرا درآمد من همان اندك ثروتی است که
پدر متوفیام براي من به جا گذاشته، با آن زندگی میگذرانم و تا کنون نیز نتوانستهام براي خود خانهاي بخرم، امّا اگر پروردگار
در کار من گشایشی حاصل کند، ازدواج خواهم کرد. اگر توان مالی داشته باشم، خود را مقید به داشتن چهار همسر نمیکنم.
مردي که توانایی ازدواج مجدد دارد، میتواند بارها و بارها ازدواج کند، مهم این است که هیچ دختر یا بیوهاي درخانهاي، بدون
همسر باقی نماند. این پدیده بسیار نادرستی است. هنگامی که از این مدعی سؤال شد: چگونه صفات و ویژگیهاي حضرت مهدي
منتظر با او تطابق دارد در حالی که او یک بیمار روانی است و در گذشته براي درمان به بیمارستان روانی رفته، از مواد مخدر
استفاده میکند و اطلاعات دینی او هم بسیار ناچیز است و تنها سورههاي کوتاه قرآن را از بر دارد، در پاسخ گفت: به خدا سوگند،
وحی مرا برگزید و مهدي منتظر هم شخصی عادي است و معجزه هم اینجاست. وحی شرط نکرده که مهدي منتظر مدرك دکترا
داشته باشد یا بسیار زیباروي و بی عیب باشد. او با شور و هیجان خاصی میافزاید تمام رویدادهایی که اکنون در حال روي دادن
است از جمله نشانههاي قیامت است. ظهور بوش و شارون با این اعمال و رفتار وحشیانه و غیر انسانی و با این طغیان، مسئله شبیه
سازي موجودات و دخالت کردن در نظام جهانی که خداوند آن را آفریده همگی از نشانههاي آن روز بزرگ است حال شما چرا
تا این اندازه بر مهدي بودن من عیب میگیرید... من همان کسی هستم که خداوند او را برگزیده تا مسیح دروغین را به قتل برساند.
البته من هنو ز نمیدانم او را با شمشیر خواهم کشت یا با مسلسل و توپ، شاید با نوعی دیگر از سلاحها او را بکشم حتی ممکن
مذهب او » !! است او هنوز ظهور نکرده باشد و بعید نیست که آن گونه که آمریکا میگوید او با سلاحهاي کشتار جمعی کشته شود
آن گونه که این مدعی میگوید: هنر نیز در مسئله مهدویّت نقش زیادي دارد. چرا که نه، زیرا عاطف هم از « و خوانندگان
زادگاه سید درویش نه مطربان و خوانندگان مشهور است. عاطف میگوید هنر حرام نیست او مردم را تشویق « کوم الدکه » اهالی
میکند به عقاید و باورهاي او و گفتههاي او ایمان بیاورند و افکار و عقاید او را سر لوحه زندگی خویش قرار دهند. عاطف، شعبان
عبدالرحیم، یکی از مطربان و خوانندگان مشهور را برگزید تا مبلغ مذاهب او باشد. عاطف در پی این بود که با او دیداري داشته
باشد و او را قانع کند که افکار و عقایدش را بپذیرد. هنگامی که از او سؤال شد چرا از بین این همه خواننده شعبان عبدالرحیم را
برگزیدهاي؟ در پاسخ گفت: زیرا او مطربی ثروتمند است و من از او و کارهایش خوشم میآید. او به طبقه کارگرو صنعتگر
جامعه تعلق دارد و من هم جزء این طبقه بوده ام. علاوه بر این او محبوبیّت زیادي در بین مردم دارد و بسیار راحتتر میتواند افکار
و عقاید مرا به گوش مردم برساند. شکل و قیافه مهم نیست: هنگامی که عاطف از سر گرد محمد غازي، پیش بازرسی و تحقیق
العطاریین در خواست ماشین ریشتراش و وسایل آرایشگري کرد، از او سؤال شد که چرا لباسهایی نمیپوشد که با شخصیت
مهدي موعود سازگارتر باشد؟ عاطف گفت: شکل و قیافه ظاهري مهم نیست... کوتاه کردن ریش، نظافت است، جدا از این
ضروري نیست که مهدي موعود یک لباس خاص بپوشد یا عمامه بر سر داشته باشد و عبا بر دوش، من مهدي موعود پیشرفته و
امروزي هستم و رسالت من هم ضد پیشرفت و تمدن نیست. در مورد شرایط خانوادگی او نیز باید گفت: که او زندگی پر تنش و نا
آرامی داشته زیرا او همواره با همسران، خواهران و نزدیکان دیگر خود، اختلاف داشته است. آنها همگی دعوت او را رد کردند.
خود عاطف، این مسئله را بسیار طبیعی میداند، زیرا از نظر خود او این دعوت بسیار غافلگیر کننده است. امّا علت واقعی رد کردن
او، ادعاي نزول وحی بر او بوده است که او مدعی میباشد از چهار سال پیش تا آن زمان بر او وحی نازل میشود. در پایان، او در
میان مردم این ادعا را مطرح کرد و مردم را براي پذیرفتن این مسئله تشویق میکرد. او به برخی از مساجد رفت و از امامان جماعت
میخواست که پس از نماز جمعه میکروفون را به او بدهند تا او به تبلیغ افکار و عقاید خود بپردازد. برخی پس از مباحثه با او، او را
دیوانه خواندند و برخی دیگر به تمسخرش پرداختند. عاطف میگوید: او در مسجد المیناء شرقی در المنشیه، همراه امام حسن، امام
صفحه 40 از 59
حسین(ع) نماز میخواند و او مدعی شده تمام پیامبران را در خواب دیده است! قانع کردن بازرس: داستان کشف مدعی مهدویت
از آنجا شروع شد که شماري از ائمه جماعت منطقه العطارین واقع در مرکز شهر اسکندریه، گزارشی به سرلشکر سید رضوان معاون
وزیر کشور دادند و در آن خاطرشان ساخته بودند که جوانی لاغر اندام که دچار پریشان فکري است، در آن مساجد رفت و آمد
میکند و از آنها میخواهد پس از نماز فرصت به او بدهند تا براي مردم سخنرانی کند و زمانی که آنها در مورد موضوعات
سخنرانی و علت اینکه او میخواهد با مردم سخن بگوید، سؤال کردند، ناگهان متوجه شدند که او مدعی است همان مهدي منتظر
است و ادعاي پیامبري میکند و میپندارد که بر او وحی نازل میشود. ...با توجه به اهمیت و حساسیت این گزارش، و با توجه به
اوصافی که ائمه جماعت این مساجد نقل کرده بودند، تحقیقات سرلشگر مجدي ابو قمر رئیس بازرسی و تحقیقات، تأیید کرد که
العطارین است. بلافاصله دستو تحقیق در مورد او صادر شد. پس از آنکه سرگرد طارق « کومه الدکۀ » این شخص از اهالی منطقه
زمزم رئیس بازپرسی و سرگرد عمروالجزیري معاون بازپرسی، مطمئن شدند که به منظور از شخص مورد نظر در این گزارش،
عاطف محمد حسنین 36 ساله، ساکن خیابان چهاردهم در کوم الدکه است. عجیب اینکه نیروهاي بازپرسی پلیس که به فرماندهی
سرهنگ ناصر العبد افسر تجسّس و سرگرد محمد غازي رئیس بازرسی العطارین و معاون او سرگرد ولید فاید به آنجا اعزام شدند.
من میدانستم » : عاطف را در حالی یافتند که با کمال آرامش منتظر رسیدن آنهاست این سخنان مشهور پیشین خود را تکرار میکند
در اداره پلیس و هنگام نوشتن گزارش دستگیري عاطف، او تلاش میکرد سرگرد نبیل عیسی مأمور پلیس .« که شما میآیید
العطارین و بازرسان پلیس را اقناع کند که به سخنان او ایمان بیاورند و با کمال اطمینان میگفت: آنها پس از شنیدن سخنان او و
آشنایی با افکار و عقایدش، به جرگه مریدان او خواهند پیوست و میگفت: امّا باید دانست که حقایق به تدریج آشکار خواهند
شد. پس از آن مادر عاطف، اسناد و برگههایی ارائه داد که اثبات میکرد او یک بیمار روانی است و در گذشته براي درمان در
بیمارستان روانپزشکی بستري بوده و گاهی اوقات به گونهاي میشود که گمان میکند چیزهایی میبیند یا میشنود که حقیقتی
ندارند و این مسئله در علم روانشناسی به توهّمهاي شنوایی و بینایی معروف است. پس از آن، دستور بازداشت عاطف براي انجام
تحقیقات و بازجوییهاي بیشتر صادر شد. مجتبی السادة مترجم: سیّد شاهپور حسینی ماهنامه موعود شماره 95 پینوشتها: 1.در این
نوع ازدواج مرد و زن با نوشتن سندي در دو نسخه و با حضور دو شاهد در قبال پرداخت وجهی از طرف مرد به زن بدون حضور
اولیا به صورت پنهانی به عقد هم در میآیند و این ازدواج در جایی ثبت میشود. 2. طلاق بنا به درخواست زن که باید مبلغی
بپردازد.
راه رهایی از فتنههاي آخرالزمان
در روایات آخرالزمان صحبت از افرادي است که صبح مؤمناند و بعدازظهر کافر یا آنکه عصر ایمان دارند، ولی فردا صبح ایمان
خود را از دست دادهاند. آیا این جریان ناشی از شدت التهابات آخرالزمانی است یا ضعف اهل آخرالزمان؟ شیعیان به چه میزان از
ابتلائات آخرالزمان آسیب میبینند؟ بیشتر یا کمتر از بقیه اقوام و ملل؟ گفتوگو با حجت الاسلام و المسلمین علی نظري منفرد
اشاره: حجتالاسلام و المسلمین علی نظري منفرد از نویسندگان و خطیبان بنامی است که با دارا بودن بیش از بیست اثر محققانه در
حوزه تاریخ اسلام و اهل بیت(ع) و سخنرانیهاي متعدد در داخل و خارج از کشور، تلاش بلیغی را براي ترویج معارف اسلامی به
که در مدت کوتاهی مهیاي چاپ سوم شده است بهانهاي شد ایشان « قصه انتظار » کار برده است. انتشار اثر ارزشمند و عالمانه
گفتوگویی ترتیب دهیم که حاصل آن تقدیم شما خوانندگان عزیز میشود. با تشکر از شما که وقت خود را در اختیار ما قرار
دادید، لطفاً براي آغاز گفتوگو بفرمایید در لسان روایات، آخرالزمان را به چه معنا به کار بردهاند و بیان کننده چه مقطعی از
تاریخ به شمار میرود؟ من هم از شما تشکر میکنم. در پاسخ به این سؤال باید عرض کنم آخرالزمان یک ترکیب اضافی مضاف و
صفحه 41 از 59
مضافٌ الیه است که هر دو واژه آخر و زمان در فارسی هم به کار میرود و ترکیب این دو به معناي پایان زمان است و در اصطلاح
منظور از آخرالزمان قسمت پایانی عمر دنیا و قبل از قیامت است که در مقابل بخش آغازین و میانی دنیاست. البته شاید به ذهن
برخی این معنا خطور کند که آخرالزمان به مدت کوتاهی گفته میشود که این طور نیست. قرب و نزدیکی هم یک مفهوم نسبی
است. اینکه گفته میشود آخرالزمان دوره نزدیک به قیامت است به این معنا نیست که فاصلۀ اندکی با هم دارند بلکه در مقایسه با
بخش آغازین و میانی تاریخ و زمان، نزدیکتر است. واژة آخرالزمان چه بارمعنایی را به همراه خود دارد؟ روایات فراوانی دربارة
آخرالزمان به دست ما رسیده است. این وفور حاکی از آن است که به علت ویژگیهاي این دوره اتفاقات قابل توجهی میافتد. در
دورة صدر اسلام یا حتی قبل از اسلام، ظالمان و ستمگران حضور داشتهاند و وجود ظلم از شاخصههاي آخرالزمان نیست. در میان
فرزندان حضرت آدم وقتی قربانی هابیل قبول شد، قابیل به قتل او همت گماشت. این جریان همواره در طول تاریخ وجود داشته که
عدهاي بر اساس هواهاي نفسانی خود عمل میکردهاند و عدهاي در مقابل، مراقب عملکرد خویش بودهاند. در آخرالزمان این روال
هم ادامه دارد امّا در این دوران و به خصوص در دو قرن اخیر ما شاهد یک جهش در این حوزه هستیم. در پی انقلاب صنعتی،
اساساً نحوة زندگی انسانها متفاوت شده است. هر چند به ظاهر بشر در عرصههاي زیادي موفقیت به دست آورده امّا رویکرد بشر
به مادیت، افزونخواهی، زیاده طلبی و انس هر چه بیشتر با مادیت و به کار بستن آن در راستاي امیال و خواستههاي نفسانی شده
است. به طور طبیعی به دنبال آن ظلم و بسیاري دیگر از مفاسد را به دنبال میآورد. از همین رو ظلم و تجاوز به حقوق دیگران در
سالهاي اخیر بیشتر شده است و این در حالی است که تمهیدات ظاهري براي جلوگیري از ظلم مانند سازمان ملل و ظلمها موفق
نبوده است. به طور خلاصه باید بگوییم فراگیري، وفور و کثرت نه صرف وجود ظلم شاخصۀ اصلی دورة آخرالزمان است. ما، در
روایات دورة آخرالزمان را مجموعهاي از ظلمها، فتنهها و آسیبها مشاهده میکنیم؛ به نظر شما علت اصلی بروز و ظهور این
مجموعه در دورة آخرالزمان چیست؟ ما نباید آن را ناشی از یک علت بدانیم امّا سرسلسلۀ تمام این علتها را باید رخت بستن
ارزشها از زندگی و نگرشهاي عمومی مردم بدانیم. عدالت خواهی، امانتداري و صداقت از میان مردم رخت بر بسته و جاي خود
را به بیتعهدي و رقابتهاي ناسالم در بهرهگیري از همدیگر داده است. این رخت بر بستن ارزشها نیز ناشی از فراموش کردن
یعنی انسانهایی که خدا را فراموش کردند، خداوند نیز آنان را دچار « نسواالله فنسیهم أنفسهم » خداست. تعبیر قرآن این است که
خود فراموشی میکند. انسان وقتی که خود و مبدأ و مآلش را فراموش کرد همۀ این نتایج به طور طبیعی به دنبال آن میآید. آیا
میتوانیم آخرالزمان را دورة اوج ظهور، بروز و اقدامات شیطان بدانیم؟ بنا بر منابع دینی ما، شیطان، موجود گمراه کننده و
اغواکنندهاي است. در آیات قرآن به کرات از آن سخن به میان آمده است. مهمترین ترفند شیطان بنا بر صریح آیات قرآن این
1 همانند کالایی که آن را تزیین میکنند « زیّن لهم الشیطان أعمالهم » : است که عمل زشت انسانها را در نظر آنان زیبا جلوه میدهد
تا مشتري فریب بخورد. بالاترین اقدام و قدرت شیطان، صرفاً دعوت است. قرآن صراحتاً بیان میکند که شیطان در قیامت به
نه من فریادرس شما بودم و نه شما مرا و من تنها یک دعوت کنندهاي بودم که شما خود دعوت مرا » : خطاکاران رو کرده، میگوید
2 شیطان در این دوره زشتترین حرکات و رفتارها را بسیار زیباتر از دیگر دورهها نشان میدهد. نکتۀ دیگري که .« اجابت نمودید
نباید در اینجا فراموش کنیم این است که در بروز رفتارهاي ناپسند انسانها تنها شیطان دخیل نیست و نفس انسانها هم نقش
3 یعنی عدهاي هواي نفسانی شان را خداوند خویش قرار دادهاند. « أفرأیت من اتّخذ إلهه هواه » : بسزایی دارد. قرآن کریم میفرماید
فلا تغرّنکم الحیوة الدنیا و لا تغرّنکم بالله الغرور؛ 4 پس مبادا زندگانی دنیا » : قرآن در مواردي شیطان را در کنار دنیا قرار داده که
که منظور از غرور شیطان است. در تمام این ظلمها و « شما را بفریبد و مبادا (شیطان) فریبکار شما را به (کَرَم) خدا مغرور سازد
فجایعی که به طور روزمره میشنویم و میبینیم، نفس افراد نیز دخیل است. از رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) نقل شده که
انّ أخوف ما أخاف علیکم اثنان؛ إتّباع الهوي و طول الامل. امّا اتباع الهوي فیسدّ عن العمل؛ بیشترین چیزي که بر شما از » : فرمودند
صفحه 42 از 59
آن بیم دارم دو چیز است: نخست، پیروي از هواي نفس و دیگري آرزوي طولانی، که پیروي از هواي نفس مانع از انجام عمل
.« أعدي عدوّك نفسک الّتی بین جنبیک؛ دشمن ترین دشمنان افراد نفس خودشان است » : در روایت دیگري هم فرمودند .« میشود
دشمن سعی میکند فرد را به تباهی بکشاند. نفس و شیطان در تباهیهاي انسان در دوره آخرالزمان هم عرض هستند همان طور که
ما دو حجت درونی (عقل) و بیرونی (انبیا) داریم، دو دشمن درونی (نفس) و بیرونی (شیطان) نیز داریم. در این جنگ و گریز میان
حجتها و دشمنها اگر با تبعیت از عقل دستورات انبیا را به کار ببندیم موفق خواهیم بود و الا شکست خورده ایم. در روایات
آخرالزمان صحبت از افرادي است که صبح مؤمناند و بعدازظهر کافر یا آنکه عصر ایمان دارند، ولی فردا صبح ایمان خود را از
دست دادهاند. به نظر شما آیا این جریان ناشی از شدت التهابات آخرالزمانی است یا ضعف اهل آخرالزمان؟ اوّلین دلیل این تغییر و
تحول آن است که ایمان فرد، در حقیقت جان او رسوخ نکرده است. این همان چیزي است که از آن با ایمان شناسنامهاي یاد
5 خداوند از مؤمنان خواسته که ایمان بیاورند. در « یا ایّها الذین آمَنوا آمِنوا بالله »: میکنیم. از همین روست که قرآن کریم میفرماید
قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لکن قولو أسلمنا و لمّا یدخل الایمان فی قلوبکم 6؛ عربهاي » انتهاي سورة حجرات نیز آمده که
ایمان در قلبهاي چنین «. بادیهنشین گفتند: ایمان آوردهایم، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است
افرادي، به تعبیر روایات ایمان مستعار (عاریهاي) است و نزد او به امانت گذاشته شده است. اگر ایمان فرد پشتوانۀ محکم و قوي
داشته باشد حتی در تزلزلات آخرالزمان نیز دچار التهاب و تحول نخواهد شد. چطور میتوان ایمان مستقر و نه مستودع و مستعار
داشت؟ در زندگیهاي روزمره براي مواجهه با آسیبها چند نوع سیاست اتخاذ میکنیم. دستهاي از آنان چنان انسان را در کنف
حمایت قرار میدهند که به تعبیر روایات به مانند حصن و قلعۀ محکم است. دستهاي از آنها هم انسان را در معرض ابتلائات قرار
میدهد و به طور طبیعی انسان آسیب میپذیرد. ما اگر بخواهیم ایمان مستقر و محکم، نه مستودع و مستعار داشته باشیم باید قبل از
هر چیز به تقویت پایههاي ایمان خود بپردازیم. مبانی ایمان همان مسائل شناختی و معرفتی است. باید خود و دیگران را به این سمت
قل هذه سبیلی أدعو إلی الله علی بصیرةٍ أنا و » : سوق بدهیم. قرآن کریم در آخر سورة یوسف خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید
تا این شناخت و «. من اتّبعنی؛ بگو: این راه من است، من و سرورانم و با بصیرت کامل همۀ مردم را به سوي خدا دعوت میکنیم
قرار میگیرد. نکتهاي که لازم است در اینجا « اخوان الشیاطین » بصیرت نباشد فرد خیلی زود در دامن شیطان میافتد و در زمرة
متذکر شوم این است که، اوّلًا شیطان محدود به ابلیسی که بر حضرت آدم سجده نکرد نیست و ما شیاطین متعدد جنّ و انس داریم.
ثانیاً قرآن کریم تصریح میکند که اگر کسی از یاد خداوند متعال روي گرداند خداوند شیطانی را قرین و همنشین او قرار میدهد:
8 به عبارت دیگر گاهی دوست و همنشین انسان شیطان است. براي « و من یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطاناً فهو له قرینٌ »
آسیب ناپذیري تحکیم مسائل معرفتی است که مسائل عملی اسلام مانند دعا و عبادت هم به آن کمک میکند چون اینها مکمل هم
هستند و بر هم تأثیر متقابل دارند. برخی ابتلائات آخرالزمان مانند مال شبهه ناك و حرام به نحوي است که بسیاري از مردم را
خواسته و ناخواسته دچار خویش میسازد. با این ابتلائات و فتنهها چه باید کرد که حداقل آسیب پذیري را داشته باشیم؟ دین اسلام
علاوه بر مسائل واقعی، احکام ظاهري نیز دارد. ما در اسلام قواعدي مانند طهارت، ید و حلیّت داریم که در علم فقه از آن صحبت
به میان میآید. نه فقط در این دوره، که در هر دورهاي این قاعده حاکم است که، هرچند با درصدي اندك این احتمال وجود دارد
که کالایی دزدي باشد یا مثلًا حیوانی به طور شرعی ذبح نشده نباشد امّا در چنین مواردي براي مصلحت تسهیل قاعدة سوق و بازار
اسلامی جاري میشود. این راه گشایی است تا ما دچار حرج نشویم. البته ممکن است اینها اثر وضعی و طبیعی خود را بگذارند امّا
مهم این است که اینها نمیتوانند در مسیر اصلی زندگی یک شخص که واقعاً ایمان داشته باشد ایجاد اختلال کند. مانند کسی که
نادانسته و بی اطلاع به گمان مثلا آب آلبالو، شراب بنوشد مست میشود امّا اوّلًا معصیت نکرده و ثانیاً با از بین رفتن آثار شراب او
به همان حالت سابق خود بازمی گردد. از این ابتلائات تنها با عزلت و استفاده در حدّ اضطرار میتوان گریخت. از امام صادق(ع)
صفحه 43 از 59
عرض کردم که مراتب .« دنیا نزد من به مانند میتهاي است که تنها به قدر اضطرار از آن برمی دارم » : روایتی نقل شده که فرمودند
حفظ در برابر آسیبها متفاوت است. گاهی انسان به نحوي برخورد میکند که زندگی روزمره اش مختل نشود. در این حالت به
ناچار باید سراغ احکام ظاهري رفت. امّا مرحلۀ صیانت کامل با عزلت و جدایی کامل از جامعه اتفاق میافتد که برخی از بزرگان
در دورههاي قدیم نیز چنین میکردهاند و کتاب نوشتهاند. راه سوم استفاده در حدّ اضطرار است که شخص واقعاً به قدر ضرورت از
متاع دنیا توشه برچیند. همان طور که مستحضرید در حالت اضطرار حتی اگر شما یقین به حرمت یک چیز داشته باشید باز به قدر
ضرورت و براي حفظ جان میتوان از آن استفاده کرد چه رسد به موردي که حرمت آن مشکوك و محتمل است. باید افراد به قدر
توانشان در شبهات پرهیز و مراعات داشته باشند؛ البته در حد توان نه بیشتر از آن که توان افراد در مواجهه با این موضوع متفاوت
است. نقل میکنند شخصی در کوفه باخبر شد که یکی از گوسفندها بنا به علتی گوشتش حرام شده است. سؤال کرد که عمر یک
گوسفند چقدر است و به طور طبیعی یک گوسفند را چندساله ذبح میکنند؟ پاسخ شنید مثلًا سه سال. او سه سال اصلًا گوشت
گوسفند نخورد تا دچار حرام و شبهه نشود. چنین رفتار و پرهیزي در توان همه کس نیست و نمیتوان آن را از همه توقع داشت.
بعضی در برخی شرایط خاص میتوانند در این حد بر خود مسلط باشند. براي بسیاري این در حدّ حرج است و خداوند در مواردي
که به حدّ حرج رسیده باشد اجازة تسهیل داده است. در روایات دو دسته دستور میتوان دید: دستهاي که امر به قیام میکنند و
دستهاي که به نشستن در خانه و پرهیز از قیام دستور میدهند. تکلیف ما در قبال چنین روایاتی چیست؟ ما وقتی این دو دسته
روایات را کنار هم بگذاریم میبینیم که موارد آنها با هم متفاوتند. گاهی هست که هر نوع اقدامی جان و آبروي شخص را به خطر
«. التقی[ دینی و دین آبائی؛ تقیه دین من و دین پدرانم است »: میاندازد. در این دسته موارد ما مأمور به تقیه و سکوتیم که فرمودند
این امر از همان صدر اسلام در جریان عمار به تأیید قرآن و رسول اکرم(ص) رسیده است. در بقیه موارد که میبینیم با حرکت و
قیام میتوان به نتیجه رسید، مسلماً باید حرکت کرد. این روایات قابل جمع هستند. این نکته را هم اضافه کنم که شرایط صدور
روایت متفاوت بوده است. بخشی از آنها در شرایطی مانند اواخر دورة مروانی که اغتشاشی به پا شده بود و بخش دیگر در دورة
استقرار عباسیان. مسلماً در چنین شرایطی دیگر امکان قیام و اقدام جدي نبود. برخی از بنی الحسن(ع) مانند محمد نفس زکیه، شهید
باخمرا قیام کردند ولی نتیجهاي نگرفتند. مهم این است که ما زمان شناس باشیم. شیعیان به چه میزان از ابتلائات آخرالزمان آسیب
میبینند؟ بیشتر یا کمتر از بقیه اقوام و ملل؟ طبیعی است وقتی بلایی فرود میآید همه را در بر میگیرد. وقتی شب شد همه جا شب
است. منتها میزان ابتلا و آسیب پذیري افراد متفاوت است؛ مثلًا شما نگاه کنید در دورههاي قدیم که ناگهان بیماري فراگیري مانند
وبا در جایی شایع میشد همه نمیمردند و برخی با اینکه در میان مردم زندگی میکردند امّا با این حال زنده میماندند. اگر بدنی
قدرت دفاعش بیشتر باشد دیرتر مبتلا میشود و بدن نحیف و مهیّاي ابتلا سریعتر خود را به بیماري تسلیم میکند. در مسائل و
ابتلائات عقیدتی و دینی نیز چنین است. افرادي که خیلی قوي باشند دیرتر آسیب میپذیرند و برخی دیگر که به تعبیر حضرت
هستند به دنبال هر صدایی راه میافتند و با هرنسیمی تکان میخورند. این افراد خیلی زود گرفتار آسیبها « همجٌ رعاع » ( امیر(ع
که حتی « المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرّکه العواصف » : میشوند. در مقابل اینان مؤمنان قرار دارند که همچون کوه راسخاند
طوفانها و بادهاي شدید هم آنان را تکان نمیدهد. از آنجا که به خاطر ارشادات و هشدارهاي اهل بیت(ع) شیعیان آمادگی ذهنی
براي مواجهه با این ابتلائات را داشتهاند به طور طبیعی میزان آسیب پذیري آنان کمتر میشود؛ البته در میان شیعیان نیز بسته به میزان
اطلاع و آمادگی آنان است و همه در یک سطح قرار نمیگیرند. با در نظر گرفتن آسیبهاي بیان شده در روایات، جامعۀ امروز را
تا چه حدي آسیب زده میبینید؟ سیر جامعۀ بشري به همان شکلی است که در روایات ما آمده است؛ هرچند ما نمیتوانیم بگوییم
ما الآن در مقطع متصل به ظهور قرار داریم؛ زیرا همه نشانههاي ظهور در یک مقطع اتفاق نمیافتد و اینها به تدریج رخ میدهند.
یاد میکند مربوط به دوره خاص زمانی است. از حضرت امیر(ع) نقل شده که «] اشراط الساع » تنها علائم حتمی که قرآن از آنها به
صفحه 44 از 59
یأتی علی الناس زمان لا یقرب فیه الا الماحل و لا یضعف فیه الا المنصف. یعدون الصدقه فیه غرما و صله الرحم منّا و » : فرمودند
العباده استطاله علی الناس؛ زمانی بر مردم میگذرد که جز انسان متملّق مقرّب نمیشود و جز انسان منصف ضعیف شمرده نمیشود.
این امور را به ندرت میتوان در جامعه مشاهده «. صدقه را خسارت صلۀ رحم همراه با امنیت و عبادت را به جهت ریا انجام میدهند
البته بخشی از آن آسیبها هنوز « کرد یا این روایت که یأتی علی الناس زمان لایبقی من الاسلام الاّ اسمه و من القرآن الاّ درسه
محقق نشده است. در چنین شرایطی براي صیانت از خود و اطرافیان چه باید کرد؟ براي پاسخ به این پرسش از روایات استمداد
دعاي ،«... اللّهمّ عرّفنی نفسک » : میکنم. ائمه(ع) هم درد را بیان نمودهاند و هم درمان. یکی از این راهها دعاست. دعاهایی مانند
افتتاح و ... خداوند متعال دعایی را که از صمیم دل و اعماق جان بیرون بیاید بدون پاسخ نمیگذارد. در این موارد خداوند لطف
نموده و شخص را بیمه میکند. راه دیگر تقویت بنیه اعتقادي خود، خانواده، اطرافیان و ... است؛ البته راهکارهاي انجام آن و نیل به
چنین هدفی نیاز به تبیین دارد که مجال دیگري میطلبد. وقتی فرد قوي شد میتواند مقاومت کند. راه سوم هم تقوا پیشه کردن
إنّ لصاحب هذا الأمر غیبتٌ الصابر لدینه کاغراط لقتاه؛ دینداري در » : است. ما هرسه اینها را باید انجام بدهیم. روایت میفرماید
فلیتمسّک عبدٌ بدینه و لیتّق الله؛ باید که بنده به دینش » : براي چاره فرمودند .« عصر غیبت، به مانند کندن درختی پر از خار است
اینها راهکارهایی است که هم میتوان خود را حفظ کرد و هم دیگران را دعوت به حفظ .« چنگ زند و تقواي خدا را رعایت نماید
.2 . نمود. با تشکر از اینکه در این گفتوگو شرکت نمودید. ماهنامه موعود شماره 95 پینوشتها: 1. سورة انفال ( 8)، آیۀ 48
6. سورة . 5. سورة نساء ( 4)، آیۀ 136 . 4. سورة لقمان ( 31 )، آیۀ 33 . 3. سورة جاثیه ( 45 )، آیۀ 33 . سورة ابراهیم ( 14 )، آیۀ 22
. 8. سورة زخرف ( 43 )، آیۀ 36 . 7. سورة یوسف ( 12 )، آیۀ 108 . حجرات ( 49 )، آیۀ 14
تبلیغات و کودکان
نظام سرمایهسالاري، پیوند وثیق با تبلیغات به مفهوم مدرن آن دارد. تبلیغات، شهروندن را به گرداب مصرفزدگی کشانده و
بدین وسیله، رونق نظام سرمایهسالاري را حفظ میکنند. تبلیغات، تنها بزرگسالان را هدف نمیگیرد، بلکه کودکان و خردسالان نیز
طعمههایی عالی براي تبلیغاتچیها سرمایهسالاران به شمار میروند. اشاره: نظام سرمایهسالاري، پیوند وثیق با تبلیغات به مفهوم
مدرن آن دارد. تبلیغات، شهروندن را به گرداب مصرفزدگی کشانده و بدین وسیله، رونق نظام سرمایهسالاري را حفظ میکنند.
تبلیغات، تنها بزرگسالان را هدف نمیگیرد، بلکه کودکان و خردسالان نیز طعمههایی عالی براي تبلیغاتچیها سرمایهسالاران به
شمار میروند. کودکان تحت تأثیر تبلیغات، والدین خود را براي خرید هر چه بیشتر، به ستوه میآورند. در این مقاله به بررسی این
موضوع پرداخته شده است. از دیدگاه تبلیغات، کودکان طعمههایی عالی محسوب میشوند. آنها زیاد تلویزیون نگاه میکنند، پول
توجیبی زیادي خرج میکنند، با مامانهایشان به خرید میروند و براي خرید آخرین تولید خوراکی صبحانه و نوشابههاي گازدار
آنها را ذلّه میکنند. جاي تعجب ندارد که بسیاري از مردم، نگران تأثیر نوع بازاریابی بر کودکان هستند، مخالفان اینگونه تبلیغات،
خواستار آن هستند که دولتها در تبلیغاتی که مستقیماً کودکان را هدف قرار میدهند، محدودیتهایی قایل شوند. در اروپا نیز به
تدریج قوانین منبع تبلیغات براي کودکان فراگیر میشود. یونان، که هر گونه تبلیغات تلویزیونی براي اسباببازي از ساعت 7 صبح
تا 10 شب در آن ممنوع است، در نظر دارد که هر گونه تبلیغات براي جذب کودکان را منع کند. ایتالیا، لهستان، بلژیک و ایرلند نیز
در همین راستا در پی راهحل هستند. ممکن است در آینده، اقدامات سفت و سختتري نیز صورت گیرد. سوئد که انجام هر گونه
تبلیغات براي کودکان زیر 12 سال را از سال 1991 ممنوع کرده است، قصد دارد از فرصت شش ماهۀ خود در مقام ریاست اتحادیه
اروپا براي سفت و سخت کردن قوانین بالنسبه لیبرال این اتحادیه در مورد تبلیغات تلویزیونی استفاده کند. مخالفان ادعا میکنند که
کودکان هنوز تجربۀ لازم براي تمیز تبلیغات از برنامهسازي واقعی را ندارند. لارم مارن، مشاور عالی وزارت فرهنگ و سوئد
صفحه 45 از 59
.« کودکان توان درك موضوع تبلیغات را ندارند و تبلیغاتچیها نیز از کودکی و ناپختگی آنها سوء استفاده میکنند » : میگوید
مارن میگوید که حتی اگر کودکان این قدرت تشخیص را داشته باشند، تبلیغات باعث میشود که آنها والدین خود را براي خرید
کالاي مورد نظر به ستوه بیاورند. برخی از منتقدان نیز نگران تأثیر اجتماعی تبلیغات براي کودکان هستند. گوردن براون، وزیر
دارایی بریتانیا، اخیراً تبلیغاتچیها را به تأکید بر فاصلههاي طبقاتی محکوم کرد. این فاصلهها با تبلیغ اسباببازيها و دستگاههایی
که خانوادههاي فقیر از عهدة خریدشان بر نمیآیند، بسیار محسوستر میشود. آژانس استاندارد مواد خوراکی بریتانیا خواستار
اعمال استانداردهاي عالیتري است، چون باور دارد که تبلیغات غذایی براي کودکان به چاق شدن آنها منجر میشود. از دیگر سو،
کشیده شدن بازاریابی و تبلیغات به مدارس نیز مزید بر علت شده است. شبکه یک یک شبکۀ تلویزیونی در آمریکا به مدارس
این کشور جایزه میدهد، به شرط آنکه دانشآموزان این مدارس، برنامه خبري را به همراه تبلیغات چاشنی آن تا به انتها تماشا
کودکان را به تماشاي دو دقیقه آگهی در روز » کنند. جوئل بابیت، رئیس قبلی شرکت، تبلیغاتچیها را با این ادعا که شرکتش
بود که بعد از گلایۀ والدین مبنی بر اینکه این شرکت، اطلاعات شخصی « زپ می » اغوا میکند. مورد دیگر شرکت ،« وادار میکند
کودکانشان را به بهانۀ اهداي کامپیوتر به مدارس در اختیار تبلیغاتچیها قرار میدهد، از کار خود دست کشید. گري راسکین،
.« ما شاهد تبدیل کودکان به وسایلی در خدمت تجارت هستیم » : مدیر کومرشال آلرت، یک لابی در واشنگتن، با غرولند میگوید
تبلیغاتچیها اصرار دارند که حرکتی جامع براي ممنوعیت تبلیغات براي کودکان، نقض قرض خواهد بود و تأثیري معکوس
خواهد داشت. دلیل اصلی آنها این است که ممنوعیت این گونه تبلیغات، به برهم خوردن برنامهریزي کودکان براي تماشاي
تلویزیون، کاهش منابع آموزشی در مدارس و افزایش قیمت اسباببازي میانجامد. شاید این ادعا پر بیراه نباشد. مرکز بریتانیا
مدعی است که از عایدي 67 میلیون دلاري حاصل از تبلیغات براي کودکان، در برنامههاي داخلی براي خود کودکان استفاده
میکند. منع تبلیغات اسباببازي در تلویزیون در یونان که اساساً اقدامی در راستاي حمایت از سازندگان محلی اسباببازي است، به
بحثی در مورد کیفیت و محدود شدن حق انتخاب برنامههاي کودکان منجر شده است. یک کارخانۀ بزرگ آمریکایی سازنده
اسباببازي در یونان میگوید که در نتیجۀ اعمال این محدودیت، این شرکت در مقایسه با دیگر بازارهاي اروپایی، در کریسمس
حقّ انتخاب بسیار کمتري به خردهفروشان داده است. تبلیغات در مدارس نیز چندان بیفایده نیست. براي مثال، دولت بریتانیا بعد از
موفقیت طرحهایی چون تسکو مرکز خردهفروشی مواد خوراکی خواستار مشارکت بیشتر مدارس در امور تجاري است. این مسئله
به تشویق والدین به خریدن خوار و باري میشود که نتیجهاش تأمین کامپیوتر براي مدارس است. به هر حال تبلیغاتچیها میتوانند
به آسانی ممنوعیت تبلیغات تلویزیونی را دور بزنند. در سوئد، تبلیغاتچیها براي پیگیري اهداف خود به بیلبورد و نیز تبلیغات در
داخل فروشگاهها متوسل شدهاند. دولت، قدرت ممانعت از پخش برنامههایی را که از خارج به زبان سوئدي پخش میشوند، ندارد.
تمایل به بازنویسی قوانین اتحادیۀ اروپا نیز در همین راستاست. ارلینگ جورستروم، پروفسور ارتباطات در انستیتوي ملی استکهلم
قانون ممنوعیت تبلیغات در سوئد کارگر » : که قانون سال 1991 سوئد نیز بر اساس نتایج تحقیقات آن تدوین شده است میگوید
. ماهنامه موعود شماره 95 پینوشت ?: منبع: اکونومیست، 2001 .« نیفتاده است
روشنی چشم
دکتر محمد هادي امینی فرزند مرحوم علامه امینی(ره) مینویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم علامه امینی(ره)، شب
جمعهاي قبل از اذان صبح، وي را در خواب دیدم و او را شاداب و خرسند یافتم... جلو رفتم و پس از سلام و دستبوسی عرض
کردم: پدر جان در آنجا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟ فرمود: چه میگویی؟ مجدداً عرض کردم: آقا جان! در آنجا
که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؛ کتاب الغدیر... یا سایر تألیفات ... یا تأسیس، بنیاد و کتابخانۀ امیرالمؤمنین(ع)؟
صفحه 46 از 59
پاسخ دادند نمیدانم چه میگویی، قدري واضحتر و روشنتر بگو. گفتم: آقاجان! شما اکنون از میان ما رفته و رخت بربستهاید و به
جهان دیگر منتقل شدهاید؛ در آنجا که هستید، کدامین عمل باعث نجات شما گردید، از میان صدها خدمات و کارهاي بزرگ
عرض .«( فقط زیارت ابی عبدالله الحسین(ع » : علمی و دینی و مذهبی؟ مرحوم علامه امینی... درنگ و تأملی نمودند. سپس فرمودند
در مجالس و محافلی که » : کردم: شما میدانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته، چه کنم؟ 1 فرمود
پسرجان! در » : سپس فرمودند .« جهت عزاداري امام حسین(ع) برپا میشود شرکت کن، ثواب زیارت امام حسین(ع) را به تو میدهند
گذشته بارها تو را یادآور ساختم و اکنون به تو توصیه میکنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترك و فراموش
مکن. مرتباً زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت داراي آثار، برکات و فواید بسیاري است که موجب نجات
فرزند آن مرحوم مینویسد: علامه امینی با کثرت مشاغل؛ تألیف، .« و سعادتمندي در دنیا و آخرت تو میباشد... و امید دعا دارم
مطالعه و رسیدگی به ساختمان کتابخانۀ امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف، به خواندن زیارت عاشورا مواظبت کامل داشتند و
سفارش به زیارت عاشورا مینمودند و بدین جهت خودم حدود سی سال است مداومت به زیارت عاشورا دارم. ماهنامه موعود
1. این رؤیا مربوط به زمان حاکمیت صدام یعنی در عراق است. . شماره 95 پینوشت ?: زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص 51
اشعار محرمی